سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    خناس

    شعری از

    پژمان بدری

    از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۷ ۱۷:۳۴ شماره ثبت ۷۰۵۲۸
      بازدید : ۶۰۰   |    نظرات : ۱۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر پژمان بدری
    آخرین اشعار ناب پژمان بدری

    راه افتاده در من جنگِ جهانی سوم
     
    هر گوشه ای از قلبم
    دردی شتاب میگیرد
     
    حقیقتِ دورانم شاهنامه ی خناسان
     
    که بی خبر رستم زال
    جانِ سهراب میگیرد
     
    حجاج بن یوسف بود هرکه دیدم در دنیا
     
    سرِ احساسم را میبُرد،
    یادگاری قاب میگیرد
     
    استثنا هم استثنا شده در این زمانه
     
    مرگ استخاره ی مرگ
    از هر کتاب میگیرد
     
    بی نانی نانِ سفره ی مَردُمان ست اینجا
     
    همه چیز و همه چیز
    رنگِ عذاب میگیرد
     
    باید زیست مُردن را ،در این آلوده هوا
     
    آسمانم ذات الریه
    التهاب میگیرد
     
    من از ماندنم سیرم،میروم که بمیرم
     
    بهترین راه راهیست
    به گور انشعاب میگیرد
     
    سنگِ مزارم را آنقدر بی کسم و بی کس
     
    از ترحم فضله ی
    کلاغ ها آب میگیرد
     
    برای من هو هوی باد فاتحه میخواند
     
    چنانکه دلِ موریانه
    اضطراب میگیرد...!!
     
     
    خناس
    پژمان بدری
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    يکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷ ۱۱:۱۵
    درود گرامي
    غمگين و زيباست
    مبين مشكلات جامعه خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۵۶
    سلام یکه تاز سرزمین دل... خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    کبری یوسفی
    يکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷ ۱۰:۰۹
    سلام بزرگوار
    زیبا سروده اید
    موفق باشید
    درپناه حق خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۵۷
    سلام ملکه ی مهر خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مجید شیاسی  مجید
    يکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷ ۱۰:۱۳
    سلام درود برشما
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۵۷
    سلام عشق من خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    همایون طهماسبی (شوکران)
    يکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷ ۱۱:۵۴
    درودتان
    خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۵۷
    سلام لطافت دوستی خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    وحید کاظمی
    يکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷ ۱۶:۱۰
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    پژمان بدری
    پژمان بدری
    جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۵۸
    سلام نفس خندانک خندانک خندانک
    ارسال پاسخ
    مجتبی شفیعی (شاهرخ)
    دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۷ ۱۸:۱۱
    دوست خوبم
    چقدر نو گرایی
    درونت با قلمت با هم طغیان میکند...افرین
    پژمان بدری
    جمعه ۵ بهمن ۱۳۹۷ ۱۱:۵۸
    سلام منطق الطیر فهم

    چقدر شما هم در سبک شعر حجم مثل خورشید می درخشید خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    مرا گرچه از دوری روی تو ااا دلاشفته و گیج و منگ آفرید ااا ولیکن تو را ای گل نازنین ااا فریبا و زبر و زرنگ آفرید ااا تو را در بلندای کوهی بلند ااا چنان ماه و ما را پلنگ آفرید
    غلامرضا مهدوی (مهدوی)

    نه در این عالم دنیا که درآن عالم عقبی ااا همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1