آوای برهمن

این تازه اجاق گرم و روشن بود

یک غافله عشق در تو من بود

در گودی این اجاق آخر هم

دود کردی و سوختنی که در من بود

آواز کلاغ  ها به گوش تو

آوای خوش آهنگ برهمن بود

یک دسته ملخ هجوم آوردند

در سبزی گندمی که خرمن بود

آن روز تمام خنده ها مردند

از تیزی آن دلی که آهن بود

در بین تمام شهر معروفم

رسوا شده در اشاره این زن بود

..

از من تو گذشتی او گذشت از تو

این آخر تن تتن تتن تن بود

مدینه ولی زاده جوشقان