فریاد

سلام رمضانی عزیز این روزها چقدر شعر پدر، ان هم با درد می خوانم در سایت! الهی همه پدران این اب و خاک و کلا کُل پدران و مادران دنیا با عزت و کرامت باشند و سایه پر مهرشان سر فرزندان و خانواده های عزیزشان مستدام

ممنونم ازت مهربان برای اشتراک گذاری این اثر زیبا

سلام ابوالفضل عزیز
مثل همیشه بسیارزیبا وتاثیرگذاربود
احسنت

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و غمگین است
مبین مشکلات جامعه

عجب انشایی شد ابوالفضل جان!

جز نمره ی بیست،

در کارنامه ت نیست


احسنت بر زلال اندیشه ی نابت

بیست تمام

درود بر استاد رمضانی عزیز زیبا بود

استاد رمضانی عزیزم
شاعرگرانباری که این بار دردهای پدر را با نگاهی جامعه شناسانه همراه با حزن و مظلومیت این اسوه و ستون اصلی خانواده را به رشته ی تحریر در قالب شعری زیبا قاب زده است.

به همین سادگی
پدر
ما ماندیم و حجم بزرگی از ماتم های تلنبار شده در دل
ما ماندیم همین دستهایی فشرده و نگاهی تا آنسوی خاموشی ها..
کاش نبودم آن وقت که پیکرت را بر میداشتم تو نمی بینی ام
نگاه تو را مرگ می رباید
کاش نبودم آن شب که چشمان از مرگ سرشارت را بر هم بگذارم
پدر
تو همانی بودی که با یک تکان بیدار می شدی
چقدر تکانت دادم و صدایت در نیامد
که صدای استخوانهایت را جایش شنیدم
حیف شدی پدر
اگر چه دیگر خجالت نخواهی کشید
با سپاس و سلام

شاهکاری بود

درودبرشما شاعرگرامی به زیبایی به تصویرکشیدید این تلخی راپاینده باشید

درود استاد فرهیخته
جناب رمضانی عزیز
چهار پاره ی شما که در مفهوم نیز پاره پاره در آن
کا ملا مشهود بود خواندم درود بر شما که به لحاظ فنی
ماهرانه نگاشتید این سروده را از پدیدهای مثبت و شاد هم بسرایید
سرفراز باشید بزرگوار

درود بر استاد گرانقدر جناب رمضانی
احسنت برشما بسیار عالی موفق و پایدار باشید

درودبراستادرمضانی عزیزوگرامی چهارپاره بسیارزیبایی
قلم زدید احسنت برشما

درود بیکران بر شما
حبذا
سروده ی بسیار زیبا و در خور تاملیست،احسنت بر شما
برقرار باشید و بسرایید به مهر

درود بر جناب رمضانی گرانقدر
عالی بود

سلام ابولفضل عزیز
درود بر شما، این شعر و این دغدغه های زیبا

پدرم مرد شب است
ید بیضا و عصایی دارد...
غرق نور است
وَ نارنجی پوش
خاک می روبدو بعدش آمال...
غم در او مالامال...
او فقط در بیخیالی ناتوانی دارد...
ورنه هر لحظه غمی غول،بِراند از گود...!

موفق باشی دوست شاعرم

بسیار جذاب و دلنشین
و ...
قابل تأمل

دردی نوشت:[آخر هر شعر خنده نیست]
آغاز انزوایِ جنون پدر شدن
جرمش چه بود،انگ عداوت بر او زدید؟
بیزارم از نشستن و یک عمر خر شدن

آنچه به جایی نرسد فریاد است !!!
چقدر فریاد زدیم و نشنیدند یا شنیدند و ناشنوا شدند یا ناشنوا بودند و گوش ندادند . درود بر سکوت باد
جناب رمضانی گرانقدر، تلخ و اما زیبا ،همیشه دردی از درون را می نگارید درود می فرستم بر شما و آنچه قلمتان می سراید از ذهن بی آلایش شما
پدر با درد خو گرفت مادرِ درد شد!

سلام وعرض ادب

درد نامه ی زیبایی سرود ه اید..............فریاد موج میزند

آغاز انزوایِ جنون پدر شدن///////

انشا الله که با همین مصرع ..

پدر را در یابیم...

عرض ادب و ارادت ...
بی نهایت هنرمندانه و با درونمایه تعلیمی ...
و اتحاد معنی قافیه ....
احتمالا در پاراف 4 اشتباه تایپی رخ داده (چمشهاش)
و (جوبارها)
در کا عالی بود و لذت بخش

نمره ی انشایت شد بیست تمام شاعر خوش ذوق

سلام ودرود
جناب رمضانی
درودبرشما که ازدل ماسخن گفته اید بسیارزیبا وبامحتوا
فهم همیشه آغازدرداست وهیچ پایانی نمی شناسد

درودها

سلام دوست عزیز و هنرمندم
زیبا و استادانه نگاشتید
درود بر پدر بزرگوار شما و همه ی پدران مهربان
لذت بردم و آموختم
احسنت

عالی
عالی
و تمام.
بسیار زیبا بود
احسنت
بیزارم از نشستن و یک عمر خر شدن

درود بر شما و شرافت اندیشه تان جناب رمضانی عزیز

ببه به به

سلام
عالی
عالی
عالی
کمی هم طولانی.....البته
........
کارتان حرف ندارد و بنده همیشه خواننده تان خواهم بود
در صفحه ی اقای محمدی مطالبی نوشتم دوست داشتی بخوان

درود بر جناب رمضانی عزیز
اثری ارزشمند و البته دردناک
بهتر از این نمی شد به تصویر کشید...
من که به عنوان مخاطب این سروده تحت تاثیر قرار گرفتم
مرحبا...

درود بزرگوار
عالی سرودید و تحسین برانگیز
قلمتان مانا

درود و ارادت جناب رمضانی⚘🌹⚘🌹⚘
بسیار عالی بود دلمریزاد⚘⚘⚘

سلام بسیار زیبا سرودید

فریاد می زدند،پدر ما گرسنه ایم
بر چهره ی پدر عرق سرد می نشست
نزدیک عید،موعد شادی بچه ها
قلب پدر از این همه آلام می شکست

زنده باشید به عشق

سلام و درود ابوالفضل عزیزم
دوست شاعر و مهربانم
حقاً که جز زیبایی ندیدم
عالی بود
متعهدانه و گویای آلامی تلخ
لذت بردم
درود بر شرافت طبعت عزیزم
پاینده باشی و در اوج

آفرین

سلام جناب رمضانی
در خور تحسین و شایسته تقدیر
پاینده باشید
عزت زیاد
⚘⚘⚘

درود بر شمادوست شاعر ارجمند جناب رمضانی
بسیار عالی و زیبا بودند سروده هایتان
سربلند باشید.

درود بر دوست خوبم
شعرت پر از درد است و من هم با درد خواندم این روزها هیچ کس حالش خوب نیست چرا هیچ کس را خوشحال نمیبینم چه کرده ایم با خودمان چه کرده اند با ما که تمام نمی شود غصه هایمان. قلمت را زمین مگذار.
عالی می نویسی و من افتخار میکنم که قلمت را می خونم