سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    و من افسانه می گویم و تو افسانه میخوانی

    شعری از

    محمد بابایی (نامی)

    از دفتر راهبه ی عاشق نوع شعر

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱ شهريور ۱۳۹۰ ۰۸:۲۰ شماره ثبت ۴۷۴۲
      بازدید : ۷۴۸   |    نظرات : ۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر محمد بابایی (نامی)

    و من افسانه می گویم به تنهایی 

     

    کجا هستی ؟ کجا هستی بهاران آمد و افسانه ها نو شد

     

    نسیمی خوش وزیدن کرد

     

    و من تنهای تنهایم بهار آمد

     

    من از سردی گریزانم

     

    من از گرمی هراسانم

     

    ... و از آوای تلخ این غروب تیره میترسم

     

    ندای قلب من افسانه می گوید

     

    کجا هستی؟ کجا هستی؟ تو ای تنها امید من

     

    بهاران آمد و صحرا به گلهای خود بالد

     

    ... و من از دوری و هجر گل امید خود نالم

     

    من از وحشی گریزانم

     

    من از تلخی هراسانم

     

    ... و از خار و خس بیگانه می ترسم

     

    صدایم کن     صدایم کن    ندای قلب من گوید

     

    بیا . . . خوبم . . . ای نهال هستی

     

    که در من جای تو خالی و جز تو جای دیگر نیست

     

    و تو افسانه میگوئی !  ندای قلب من گوید

     

    حقیقت دارد این فریاد و آن بیداد؟

     

    تو میگوئی که . . . سخت تنها است و تو تنها امید او

     

    حقیقت دارد این فریاد و آن بیداد؟

     

    تو میگوئی که . . . سخت مجنون است و تو لیلای مجنونش

     

    ندای قلب تو افسانه میگوید؟    ندای قلب من گوید

     

    حقیقت دارد این گفتار؟

     

    تو میگوئی که تنها گل امید من هستی؟

     

    و قلب من بود جائی برای رشد و روئیدن

     

    حقیقت دارد این فریاد و آن بیداد ؟ تو میگوئی؟

     

    ندای قلب من گوید

     

    کجا هستی ؟ کجا هستی؟

     

    و من افسانه میگویم و تو افسانه میخوانی . . .

     

     

    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    2