سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    باور

    شعری از

    عباس بر آبادی

    از دفتر رویش نوع شعر

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۰ ۰۸:۵۶ شماره ثبت ۴۲۰۴
      بازدید : ۱۰۹۱   |    نظرات : ۱۲

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر عباس بر آبادی


    با خود گفتم
    بعد از این همه دلتنگی
    میشود ماند
    میشود حجم داد
    فکری را که در ان تکرار
    آخرین مرحله زایش ان پاک بلند است

    می شود شست
     ژرفایی مبهم را با لبخند
    میشود صبح زود بیدار شد
    به یک گنگ خیال آلود گفت سلام
    بعد شنید که جوابی دور
    غلغلک می دهد خاطره را

    می شود
    هر کجا سایه ای هست
    چند درخت ،
     رختهای کودکی را آویزان کرد
     بازی کرد

    می شود
    بعد یک لحظه تماشا به عقب
     دلتنگ شد
    به ان راز عجیب
    که در  باور یک لحظه نگاه می روید

    می شود رفت سر یک کوه
    در یک صحن مقدس
    زیر یک تاک نشست
    یک عمر قرآن خواند
    شعر از بر کرد

    می شود
     شاید رفت به گورستان
    پای یک قبر
    که گم در یک قرن سکوت است انگار
    نوشت دلتنگم

    میشود گفت
    در سادگی یک لبخند
    عشق تلاقی دارد با عبور از منطق سرد پدر


    می شود باور کرد
    بی فلسفه گفت مادر عاقبت مرگ را می داند
    هر روز صبح دل تنگ اذان است
    دل تنگ نماز
    رو به ترک دائم یک معصیت تکراری

    می شود اما
    آیا
    باور کرد
    باور داشت

    می نشینم بی لبخند 
    ضربدری محو روی دستم می خندد
     با خود گفتم
    تولدت  نزدیک است
    کار تو نیست
    که در این همه باور ، فریاد شوی
    ۰
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه
    سید مرتضی سیدی

    هوای با تو پریدن نشسته در بالم ااا سراغ همسفری بی بهانه می گیرد

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1