شـاعـر هم کـاروانم؛ من شما را دوست دارم
نازنیـن مهـــربـانـم ؛ من شما را دوست دارم
مظهـر مهر و وفـایی؛ از دو رنگی هـا جـدایی
بـا دل ِ مـن آشنــایی؛ آشنــا را دوست دارم
اهل سوز و اهل دردی؛با سیاهی در نبـردی
از تبـــار روشنــایی ؛ روشنـا را دوست دارم
آیـت لطف و صفــایی؛ خـود تجلـّی ِ خــُدایی
جلـوه ای از کبریـایی؛من خدا را دوست دارم
شعر جوشد از شعورت؛ از دل سرشار نـورت
هم شعور تو وَ هم این شعرها را دوست دارم
در نَوردیـدی زمـان را ؛ تـازه می بینی جهـان را
خـود بـدیع و تازه ای تو ؛ تازه ها را دوست دارم
صاحب اندیشه ای تو، با من از یک ریشه ای تو
بیکـران من صـاحب انـدیشه هـا را دوست دارم
ای سراپـایت خجسته؛ ای ز غیـر حـق گسسته
آصـف ازخویش رسته ؛ من شما را دوست دارم
پی نوشت :
متاسفانه با خبر شدم که شاعر هم کاروان عزیزمان استاد آصف ِ
نازنین و دوست داشتنی طی مسافرتی بدلیل سقوط با پای پیاده
از ارتفاع 15متری در جادۀ یاسوج دچار شکستگی مهره های کمر
شده اند و به همین دلیل دیروز تحت عمل جراحی قرار گرفته اند .
همگی برای شفـای عاجل و کامل این استـاد عـزیـز و نیز تمامی
بیماران دست به دعا برداریم . به امید اجابت این دعای دستجمعی: