سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 15 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
26 شوال 1445
    Saturday 4 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱۵ ارديبهشت

      قتيل‌ عشق

      شعری از

      محمد حسین پژوهنده

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳ ۲۲:۱۹ شماره ثبت ۳۳۵۴۵
        بازدید : ۴۷۲   |    نظرات : ۵۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد حسین پژوهنده

      گفتم‌ چه‌ خوانمت گفت‌ خواهی هرانچه‌ خواني‌
      گفتم‌ چه‌ می پسندي‌ گفت آنچه‌ نيك‌ داني‌ 
      گفتم‌ كه‌ با تو خو اهم‌ بودن هميشه‌ گفتا 
      کی بوده ای تو بي‌ من در زندگانی آني‌ 
      گفتم‌ فراقت‌ ای یار ترسم‌ مرا بگيرد 
      گفتا فراق‌ و وصل‌ اند آيين‌ زندگاني‌ 
      گفتم‌ كه‌ عشق‌ دارد مهجوری و فضیحت  
      گفتا كه‌ تا گريزد هر خام‌ ناتواني‌
      گفتم‌ به‌ پاي‌ عشقت‌ جان‌ بايدم‌ فشاندن‌؟
      گفتا كه‌ كمترين‌ است‌ در پاي‌ يار جاني‌ 
      گفتم‌ كه‌ عاشقانت‌ بيش‌ از حد شمارند 
      گفتا كه‌ صادقان‌ را شرطي‌ است‌ با نشاني‌
      اوّل‌ قدم‌ گذشتن‌ از نام‌ و ننگ‌ و نان‌ است‌ 
      وانگه‌ فكندن‌ از خود آهوي‌ جان‌ گراني‌
      در آخرين‌ قدم‌ هم‌ بايد ز جان‌ گذشتن‌
      وز خون‌ خود نمودن‌ رخساره‌ ارغواني‌
      پرسیدم‌ از قتيلش از خون‌ بهاي او گفت 
      بیشک جهان‌ هستي‌ گر بس‌ بود جهاني‌ 
      گفتم‌ كه‌ وصلت‌ آخر كي‌ مي‌ شود نصيبم‌ 
      گفتا هميشه‌ هستم‌ با تو مگر نداني‌ 
      گر عاشقي‌ تو بر من‌، عاشقتر از تو ام‌ من‌
      بنگر به‌ تو سپردم‌ از خويش‌ هر عناني‌
      خواهي‌ اگر نشستن‌ بر مسند اراده‌ 
      بر قاب‌ عشق‌ بنشين‌ آسوده‌ گر تواني‌
      آنجا كه‌ پادشاهان‌ مسكين‌ و ناتوانند
      در ملك‌ عشق‌ هستي‌ سردار  كن‌ فكاني‌
      آنجا كه‌ عالمانند سرگشته تحيّر
      درويش‌ مي‌گشايد اسرار لن‌ تراني‌
      گفتم‌ ز حال‌ مجنون‌ داري‌ خبر كه‌ جان‌ داد
      گفتا نمرده‌ است‌ او گرديده‌ جاوداني‌
      رمز وفا ندانست‌ آن‌ كو نگشت‌ عاشق‌!
      زيرا كه‌ حرف‌ عشق‌ است‌ آن‌ مجمع‌ المعاني‌. 
      سرایش:  6 / 6 / 1375ـ ویرایش: 20/10/1393 مشهد. 
       
      پ . ن .  انتظار می رود این ابیات را دوستان برای خود بخوانند اما اگر مرا از نقطه نظرات خود آگاه سازند بزرگی فرموده اند. 
      ۱۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0