سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    کدامین بزم

    شعری از

    رضااشرفی فشی

    از دفتر موسیقی یک احساس نوع شعر نیمائی

    ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ دی ۱۳۹۳ ۱۲:۰۳ شماره ثبت ۳۲۹۳۹
      بازدید : ۶۶۴   |    نظرات : ۴۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر رضااشرفی فشی

    به نام یزدان پاک
     
    کدامین بزم
     
    تودر بزم کدامین هرزه می رقصی؟
    که در خانه همه رخت سیه پوشیده اند امشب
    تو بر خان که می نوشی؟
    که یارانت میان غسلی از اشک شبانگاهی
    قدح از خون دل نوشیده اند امشب
    چگونه طاقت اوردی نگاهِ کودکِ معصوم و عریانی
     که با حسرت تو را در جامه ای ابریشمین می دید
    نمی دانم نمی دانم
    فقط دانم که آنگونه نزی جانا، چو آن شخصی
    که مردن هم کراهت دارد از اینکه بیاید تا بگیرد جان خوارش را
    وشیطان ننگ خود داند نشستن با ورا یک دم
    اهورا باش نه اهریمن
    چه فرقی می کند انسان اگر مردی اگر هم زن
    ویا برکیش  زرتشتی  ویا از وادی ایمن
    وگر در مسجد ودیری و یا در کوچه وبرزن
    به راه مهربانی باش
    خدایی باش خدایی باش
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    غلامرضا مهدوی (مهدوی)

    نه در این عالم دنیا که درآن عالم عقبی ااا همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1