سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 19 ارديبهشت 1404
    13 ذو القعدة 1446
      Friday 9 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        بخشندگی را از گل بیاموز؛ زیرا حتی ته كفشی را كه لگدمالش می كند خوشبو می سازد.اونوره دو بالزاك

        جمعه ۱۹ ارديبهشت

        سه شعر قدیمی

        شعری از

        محسن مهرپرور ( م مهر)

        از دفتر مهر نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۰۶:۱۳ شماره ثبت ۳۲۲۶
          بازدید : ۱۳۶۰   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن مهرپرور ( م مهر)


        ( بخاطر خدا )


        به ديده اعتبار نيست
        بيا به دل بها دهيم

        سروش عاشقانه را
        به گوش جان ندا دهيم

        بيا به صبح زندگي
        به شاخه ي پرنده ها

        اگر شكوفه اي نشست
        دلي به آن صفا دهيم

        دلي اگر ز بد شكست
        به خوشدلان گلايه نيست

        به هر كسي كه دل دهيم
        بخاطر خدا دهيم




        *


        ( آمد از غیب چو راز )

        آمد از غیب چو راز
        ملک دیده نواز

        عیب عیان شد ز نیاز
        هر نگاهم شد نماز

        ملکم بود ز طرب
        تاب ندید دل ز طلب

        بتپید تب به تنم
        گرمی نخل و رطب

        نور شد و پروانه سان
        حول او شد پرکشان

        دل ز باغ سینه ام
        همچو آهی از نهان

        رقص ساعت خواب شد
        موعدی نو یاب شد

        نادم از باقی نگو
        که به دل قند آب شد

               
        (نادم تخلص سابقم بوده )1382


        *

                    
        (تافته و بافته)

        تافته و بافته به دوش
        موي سياه در خروش

        از لب پرتگاه لبش
        ريخته آبشاري ز نوش

        در ته دره ي تنش
        رفته نگاه من ز هوش

        رفتي ز دكان به كجا ?
        باز آ  به من عشوه فروش

        نگو تمام گشته  نگو
        بهر فريب من نكوش

        در طرب نسيم صبح
        پريده خواب از سر دوش

        بانگ پرنده ي صبا
        ميرسد از دور به گوش

        که اي درخت زدِ خشك
        خيز و لباس سبز بپوش


         ( 1382)



        ( م مهر )
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        نازنین ازیدهاک

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1