سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403
    2 ذو القعدة 1445
      Thursday 9 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت

        گذار از تردید

        شعری از

        بهروز حبیبی

        از دفتر عطر یاد نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۲ ۱۸:۵۱ شماره ثبت ۲۳۳۹۲
          بازدید : ۵۰۹   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        صورتی که بیرنگ است
        دستهایی که می لرزد
        این همه وفاداری
        گوئیا نمی ارزد
         
        در تلاش بیهوده
        از دریغ یک لبخند
        کوششی ملال آور
        چون پرنده ای دربند
         
        مستحق آرامش
        تکیه داده بر دیوار
        سایه هایی از وحشت
        برسرش شده آوار
         
        می کشد بدوش خویش
        کوله باری از تردید
        قسمتش فقط این بود
        زندگی ی در تبعید
         
        چون مترسکی بوده
        در میان گندمزار
        سهم هرکسی خوشه
        بهره اش فقط آزار
         
        دشنه ای فرو رفته
        در صفای احساسش
        ملتهب شده از درد
        روح و جان و ایمانش 
         
        کودک درون او
        لحظه ای نخوابیده
        نور و گرمی احساس
        بر دلش نتابیده
         
        بی صدا و بی ضجه
        در سکوت غمباری
        رسم ناخوشایندیست
        زندگی ی اجباری
         
        مانده در گلو فریاد
        زیر پوشش تقدیر
        کار دیگران خوب است
        کار او شود تفسیر
         
        در جهان وارونه
        خوبی و بدی همسنگ
        همتراز مهر و عشق
        مکر و حیله و نیرنگ
         
        در نهایت باور
        خورده است سرش بر سنگ
        این جهان پهناور
        کرده عرصه بر او تنگ
         
        در پناه یک مژده
        داده زندگی بر باد
        باورش شده انگار
        رفته او دگر از یاد
         
        در درون اعماقش
        ناگهان صدا پیچید
        در تقابلِ با خویش
        جلوه ی خدا را دید
         
        در گذار از تردید
        آینه ترک برداشت
        نور ایزدی در دل
        دانه های نو می کاشت
         
        در دلش شکوفا شد
        خاطراتی از خورشید
        لطف ایزدی در تن
        روح تازه ای بخشید
         
        گشته از یقین لبریز
        دست او نمی لرزد
        این همه وفاداری
        بی گمان که می ارزد
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0