سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403
  • روز ارتباطات و روابط عمومي
9 ذو القعدة 1445
    Thursday 16 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت

      عاشورا

      شعری از

      مینا فیروز

      از دفتر دلسردی نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۲ ۲۳:۴۳ شماره ثبت ۲۰۶۸۱
        بازدید : ۵۵۹   |    نظرات : ۳۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مینا فیروز

      یاحسین

      ظهر عاشورا آب وضو،خون تو بود

      حرمله:تیر سه شعبه

      ابن وحب:سنگ روی پیشانی

      سنان ابن انس:نیزه

      خون سجده گاه،خون قلبت]خون گلویت

      هر سه چشمه ی آب  روان وضوی تو بود

       

      یاحسین

      جدالی بود مابین عقل و دلت

      عقل گفت :نرو

      دلت گفت:برو

       

      یاحسین

      محاسن پاک روی صورت همچو ماهت

      در نصفه روز همچون اشعه تابناک ماه ،به سپیدی گرایید

       

      سرت روی نیزه ،لبت در حالت خوانش سوره کهف

      خورشید شرم کن،غروب کن

      سر حسین زهرا می درخشد بالای نیزه

      یا حسین سر برادرت عباس چه بلایی آمده؟

      می گویند:نیزه توان نگه داشتن سرش را نداشته!

       

      یا حسین بلای عظیم قاسمت چه بود؟؟

      جوانی بود،سیمای همچون حسن را داشت،یادگار برادرت بود

      دشمن بالا سر جنازه نیم جان قاسمت ایستاد

      خنجر به دست،پا روی سینه،دست دور گلو

      یاحسین شتافتی به سوی میدان جنگ

      قبیله دشمن هراس داشت از انتقام خون قاسم

      سوار براسب،پاره پاره شد جنازه قاسم زیر سم اسب

       

      علی اکبر

      ماه همچو پیغمبرت

      عبا،به اندازه ای نبود که مسجم کند بدن تیکه پاره ی علی اکبر

       

      راستی لیلا

      وصیت پسرت انجام شد؟

      جوانان بنی هاشم بی علی اکبر رخت دامادی به تن کردند؟

       

      رباب

      تو که دل از اصغر نبریدی

      گهواره خالی به دست بالا سر قبر رقیه ایستادی و گفتی

      یازینب،صحبت من برای وداع از رقیه یک کلام است

      بهترین همدمم در شب عاشورا رفت.

      تنها لالایی خوان اصغر 6 ماهه ام رفت.

       

      یاحسین مصبت ها ی خاندانت تمامی ندارد آقا

      تنها یک سوال

      زمانی در قتلگاه بی دفاع ،بی خنجر

      گوشهایت شنید صدای زجه های اهل بیتت را

       

      یاحسین

      حالت چگونه بود؟

      رقیه ات دست به گوش

      شمر گوشواره به دست

      اهل بیت دست به حجاب

      دشمن دست به معجر

      زینب در تلاطم میان آتش خیمه ها

      سجاد بیمار کرب و بلا گرفتار میان آتش خیمه ها

       

      گمان دارم

      در آن لحظه

      سکینه و رقیه فریاد میزدند

      عمو عباس

      الغوث الغوث الغوث

      یا حسین

      تو چه کسی را صدا زدی؟؟

       

      ###########################################

      سلام

      راستش من از ادبیات و شعر چیزی نمیدونم ،فقط اودم بهتون بگم برای مینا فیروز دعا کنید،چند روزی است که مریض است در کنج بیمارستان است.من دوستش عاطفه هستم.واین شعر بالا هم از یکی از فیلمهای مدرسه که مینا مجری آن بود و قرار بود صحنه از عاشورا به تصویر بکشندومینا در همان روز این شعر رانوشت وخواند ومن الان که فیلم ونگاه کردم وبعداز چهار روز صدای مینارو شنیدم اشکم در اومد.خواهش میکنم برای مینا دعا کنید

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0