جمعه ۱۶ خرداد
ترانه تلخ شعری از ساناز زبرشاهی
از دفتر محوِ ماه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۱۱ روز پیش شماره ثبت ۱۳۸۰۰۹
بازدید : ۶۸ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب ساناز زبرشاهی
|
ته قصـه یِ ما اینـه ، تــو میمـونی و مـن میــرم
خودت دستاشو میگیری ،تو"ما" میشی ومیمیرم
چشاش همرنگ شبهاته؟!به اونم میدی دنیاتو؟!
از اونم قصـه میسـازی؟! شبا میســازه رویاتـو؟!
تو دنیایی که من هستم ، اونم دنیاتو میسـازه؟!
با یـه اشـکِ چشـایِ تــو، همه دنیـاشو میبازه؟!
اونم میخــونه از عشقش شبا واسه چشای تو؟!
دلـم ،جونم، خبر داره ، از عشق و وفــای تو؟!
اونم میدونه از عشقی که شد یه وصله یِ ناجور؟!
میـدونه داره میسـوزه ، دل دیـونـه ای بدجــور؟!
براش توقصه میخونی ازعشقی که نداشت سامون
از اون میثاق بی پایان که شد نابود که شد داغـون
فدایِ لحظه ای ، خندت همه شب گریه هایِ من
بزن آتیش به فــردا و همه غــم مویـه های من
تو خوش باشی همین بسه واسه قلبی ک میلرزه
یه شـب رویـایِ تــو دیدن ، به کل عمـر می ارزه
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه ای زیبا و پر احساس بود