سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
    24 شوال 1445
      Thursday 2 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت

        تبار مفرغی

        شعری از

        داریوش خطیر

        از دفتر آویشن نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۰۸ شماره ثبت ۱۳۴۱۰
          بازدید : ۷۳۴   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر داریوش خطیر
        آخرین اشعار ناب داریوش خطیر

        تبار مفرغی ام کجایید؟
        کجا گم شده اید؟
        میان کدام زد و بند؟
        به مصلحت کدام قانون ؟
        و
        لغزش کدام
        آبرو؟
        گزدن زده شدید؟
        در خواب ریش سفیدان بی ستاره
        و بی تاج؟
        یا
        برناهای پر ولع؟
         
         
        میان سراب های بی انتها
        به دار رسیدید
        و ولع شما را
        ذخیره نکرد
        برای روز مبادا
         
         
         
        زندان های بی باران
        و بی گیاه
        رقیب عشق اند
        اگر رنگین کمان نتابد
        و بوی آویشن نپیچد
        و هوای پرواز
        در گوش فردا
         
         
        زندان ها همه بی رنگین کمان اند
        نفرین جاری در هوا
        و
        فانوس های خاموش
        نصیب
        غربت های ابدی
         
         
        درخواب بی رویای هجوم عقوبت
        وعده گریه سهم ما
        در بی شهابی آسمان
         
         
        گم شده ایم
        در کوهستان های فراموشی
        یا
        کویر های بی واحه
         
         
         
        باید از اول شروع کنم
        دوباره متولد شوم
        و
        داستان را از نو بشنوم
        از
        آغاز
        تا تولدی بی غروب
         
         
         
         
        عصر ما
        دوران سیمان است و آهن
        و نانو
        با دودی
        از جنس گریه
        و تنهایی
        قرن ما
        روزگار هم خوابگی
        خط است
        با قلم
        بی هیچ دردی
        و آبرو
        مارکی است
        برای عشق
        وقتی بر رنگ ها
        جان می گیرد
         
         
         
         
        شرم ما
        تنها
        از تراوش اشک است
        از دل گرفتگی
        و دام گسیختن
        و دلگرفتگی هایی
        که نام آویشن دارند
        و فردا
         
         
         
        پر شده دهر ما
        از
        من های سرود
        و
        ترانه
        روزگار دهکده جهانی
        و جنگ های قبیله ایی
        سده های
        بمب های اتمی
        و دل برده های سر کوچه
         
         
         
         
         
        روزگارمرگ
        و
        تنهایی
        هزاره های پرسه عشق
        شرم سار قربانی ها می مانیم
        برای فرداهای
        بی آویشن
        و رنگین کمان
        و
        بوی مریم
        و آسمان
         
         
         
         
         
        تبار مفرغی ام نترسید
        بیدارم کنید
        یا من شما را
        برسانم
        به بوی رنگین کمان؟
         
         
        تقدیم به همه زاگرسیان و ماهور پر صدایشان
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0