صفحه رسمی شاعر ابوالحسن اکبری
|
 ابوالحسن اکبری |
تاریخ تولد: | - |
برج تولد: | بدون اطلاعات |
گروه: | افراغ اندیشه |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۷ فروردين ۱۳۹۰ | شغل: | دبیر |
محل سکونت: | فارس -قیروکارزین -شهرقیر |
علاقه مندی ها: | به تاریخ |
امتیاز : | ۱۷ |
| تا کنون 7 کاربر 14 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
ثبت شده با شماره ۵۲۶۵۵ در تاریخ جمعه ۱۰ دی ۱۳۹۵ ۲۲:۲۸
نظرات: ۱۵
|
|
|
تصویرهای سرختان
به روی دیوارها
های های چشم هارا بلندم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۳۲۷۰۴ در تاریخ دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۳ ۲۰:۴۳
نظرات: ۱۹
|
|
|
1-
اسبی درمن شیهه می کشد
روی پاهایش می ایستد
نمی دانم دیدن تو
کدام خاطره را زنده می کند.
2-
تو ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۷۷۵۷ در تاریخ جمعه ۱۳ تير ۱۳۹۳ ۲۳:۵۴
نظرات: ۹
|
|
|
تو
نباید زمین گیرشوی
بایدزمستان را
پشت سربگذاری
برخیز
مثل درخت ها
بهار
دست هایش را تکان می ده ...
|
|
ثبت شده با شماره ۲۷۵۹۴ در تاریخ شنبه ۷ تير ۱۳۹۳ ۲۲:۵۷
نظرات: ۱۰
ثبت شده با شماره ۲۰۲۳۶ در تاریخ سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۱۹:۱۹
نظرات: ۱۱
| مجموع ۳۲ پست فعال در ۷ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر ابوالحسن اکبری
|
|
|
![]()
مریم روکرد به احمدوگفت:چی شده ،خسته به نظرمیای .چه بگم ،بعدازشش ماه دوندگی برای گرفتن مجوزکتاب ،حالا انتشاری پاش کرده تو یه کفشی، می گه باید پنج میلیون بریزی به حساب.مغزم سوت می کشه ،چطوری جورش
|
|
يکشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۲ ۰۷:۲۱
نظرات: ۰
|
|
|
![]()
مریم اختلافی که با برادرش به خاطر ارث ومیراث داشت همراه با شوهرش به شهر رفت .دوسالی بود که زنگی به برادرش نزده بود.یک روزشماره ی احمد را گرفت .الو،سلام ،خوبی برادر.نه بعد ار اون همه دردوسر می خو
|
|
دوشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۵:۱۲
نظرات: ۰
