سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    بیادت هست

    شعری از

    مرتضی حامدی

    از دفتر صید چشمان نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۲۱ شماره ثبت ۱۳۱۸۴۳
      بازدید : ۱۰۹   |    نظرات : ۱۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر مرتضی حامدی

    به یادت هست
    میگفتی ، نرنجانی دلم را 
    تا به دنیایی ...؟
     
    بیادت هست 
    تکرار قسمهایی 
    که می خوردی ؟
     
    و می گفتی که هرگز 
    پر نگیرد  از بلندایِ نگاه من
    پرستوی نگاه تو !...
      
     
    نمی آید به یاد ت ،
    که باغی
    از گلستان وجودم بودی و
    گلبوسه ها را من فقط
    از لعل لبهای تو میچیدم !
     
    تو میگفتی :
    که هر لحظه مرا 
    رقصان چو پروانه ببینی
    آه ...... یادت هست ؟
     
    چه بی رحمانه از یادت 
    مرا بردی!
    دلم از غصه پر گشت و
    لبانم هم پر از فریاد....
     
    به من گفتی 
    که شب را تا سحر
    با یاد من
    مستانه می رقصی
    و روز ت را 
    به خورشید نگاهم
    می کنی آغاز...
     
    بدان تا آخر عمر
    نخواهم برد از یادم
    دروغین وعده هایِ بس قشنگت را..
     
    #مرتضی_حامدی
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    شاهزاده خانوم
    يکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۴۶
    دروغین وعده‌های بس قشنگت را... خندانک خندانک
    درود بر شما خندانک
    مرتضی حامدی
    مرتضی حامدی
    شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۹
    تشکرازنگاه زیباتون بانوی شاعر
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۰۳
    بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
    پر احساس خندانک
    مرتضی حامدی
    مرتضی حامدی
    شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۴۰
    ارادتمند قربان لطف دارید
    ارسال پاسخ
    ساسان نجفی(سراب)
    يکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۴۰
    درود بر جناب حامدی عزیز..
    زیبا و دلنشین سرودید..
    احسنت..
    خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    مرتضی حامدی
    مرتضی حامدی
    شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۴۰
    زیباحضورزیبای شماست
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    يکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۱۷
    با سلام وارادت
    شاعر گرامی
    درودفراوان برشما
    خندانک خندانک خندانک
    مرتضی حامدی
    مرتضی حامدی
    شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۴۱
    تشکر بزرگوار زنده باشید
    ارسال پاسخ
    محمد شریف صادقی
    يکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۲
    👌👌👌👌👌
    مرتضی حامدی
    مرتضی حامدی
    شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۴۲
    سپاس از شما شاعر بزرگمهر
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۳۰
    درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵
    مرتضی حامدی
    مرتضی حامدی
    شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۴۲
    سپاس شاعرگرانقدر ، زیبانگاهید
    ارسال پاسخ
    عباس (یزدان) عظیمی
    سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۵۱
    عالی عالی عالی


    درود بر شما

    لذت بردم
    مرتضی حامدی
    مرتضی حامدی
    شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۴۱
    ارادتمند جناب عظیمی بزرگوار
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    غلامرضا مهدوی (مهدوی)

    نه در این عالم دنیا که درآن عالم عقبی ااا همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم
    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1