سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    در دیده بنشانم تو را...

    شعری از

    محمد شریف صادقی

    از دفتر بیدل بوی دلبرم نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲ ۱۲:۴۱ شماره ثبت ۱۲۸۱۲۶
      بازدید : ۳۷۹   |    نظرات : ۱۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    یکدم نه بنشینم مگر در دیده بنشانم تو را
    یکدم نه برخیزم مگر چون رَستخیزَستی به پا


    یک سر نه بر بالِش نهم تا وهم را بالَش دهم
    در کوی تو کافتد رهم، آنگه به خواب هستی مرا


    حیلت مَکن با حال من، فی الحال، حالم واله، من
    از قبل و بعد و حالِ من، بدحالی آمد حالیا


    من رنج جان دادم به تن، تا یابمت ای گنج من
    جانا چو رنجوری ز من؟ آخر چرا؟ آخر چرا؟


    گفتی منم ظاهر نگر! آری چو من دارم به سر
    چشمی که ظاهر در نظر می‌سازدت هر وقت و جا


    گفتی که دارم من تو دوست؛ گویی کنون نامت عدوست!
    آن یاری دیرینه کوست، وان جانِ چون جانان کجا

    .............


    باشد بزن رحمی مکن! از ضربت گردونه چون-
    در جان من بگرفته بُن، صد میخ غم از ناکجا


    من را زبان شیرین نبود، رخْ خوب و قدْ خوشبین نبود
    لیکن که رسمش این نبود، کاین رَوْیه را کردی روا


    این تن چو  میدان در تنش زین عقل و دل در کشمکش
    آن گفت دست از او بکش، وین گفت تسلیم و وفا


    چارت چو ناچار آمده، «صادق» مکن دیگر گله
    چون عاشقان، خامش شده، دم می نزن صبری نما
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۲۰:۳۲
    بسیار زیبا و سخت بود خندانک
    علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۰:۴۴
    درود بر شما جناب صادقی بزرگوار 🌺💐🌺
    زیبا بود 🌺💐
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۶:۲۴
    🙏🙏🙏🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    طوبی آهنگران
    طوبی آهنگران
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۲۱:۰۶
    🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🍀🍀🌹🍀🌹🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
    ارسال پاسخ
    احسان فلاح رمضانی
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۴:۵۲
    درودها ادیب گرامی خندانک

    موفق باشید و نویسا خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۶:۲۴
    🙏🙏🙏🙏🙏🙏
    طوبی آهنگران
    طوبی آهنگران
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۲۱:۰۶
    🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🍀🍀🌹🍀🌹🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
    ارسال پاسخ
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۶:۲۵
    درود بر شما

    جالب ک و زیبا بود

    خندانک خندانک خندانک خندانک
    ساسان نجفی(سراب)
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۱۷:۰۰
    درود بر جناب صادقی عزیز..
    زیبا سرودید..
    خندانک خندانک
    طوبی آهنگران
    شنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ ۲۱:۰۶
    🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🍀🍀🌹🍀🌹🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹
    درود بر شما بزرگوار بسیار عالی
    مجید بهلول (میثم)
    يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ ۰۰:۲۰
    درود‌بر‌شاعرعزیز‌صادقی
    زیبا‌ودلنشین‌بود خندانک
    محمدرضا صدقی
    يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ ۰۰:۳۲
    درود جناب صادقی بزرگوار زیبا بود پایدارو سلامت باشین


    🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
    🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
    🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
    🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
    🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
    🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
    🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
    نیره صدری
    دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ ۱۵:۴۸
    درود بر شما شاعر گرامی
    زیباست
    قلمتان نویسا خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه
    سید مرتضی سیدی

    هوای با تو پریدن نشسته در بالم ااا سراغ همسفری بی بهانه می گیرد

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1