سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        که چه؟،زخم بی حساب، آدم نخواهی شد، بیا تو هم

        شعری از

        علی معصومی

        از دفتر در کوچه های انتظار نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲ ۲۱:۱۳ شماره ثبت ۱۲۵۱۶۰
          بازدید : ۱۴۷   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        که چه؟
        دل می بری به غمزه و ناز و ادا که چه ؟
        هی می کنی مرا به خودت مبتلا که چه؟
        با هر نگاه پنجره خمیازه می کشی
        تا جای جای جاده ی بی انتها که چه؟
        هی رخنه می کنی به دل و تازه می کنی
        زخمی که کهنه گشته از آن ماجرا که چه؟
        در شهر بی نشانه که یادم نمی کنی
        ره می زنی به کوچه هول و ولا که چه؟
        وقتی که سر به شانه زخمم نمی نهی
        گل می دهی به شاخه حال و هوا که چه؟
        نصف النهار در به درت را که دیده ای
        سر می زنی به نیمه این استوا که چه؟
        جغرافیای رفته به تاراج من بگو!
        جامانده ای به کشوری از ناکجا که چه؟
        ♤♤♤
        زخم بی حساب
        دور از تو عمری همدم پیمانه هایم
        آتش به جان گوشه میخانه هایم
        شمعم که در شب های تار بیقراران
        پرتو فشان ساحت پروانه هایم
        آن برگ پائیزی که گرم پیج و تابم
        آن بوف سرگردان که در ویرانه هایم
        درگیر زخم بی حساب نارفیقان
        آشفته حال محفل بیگانه هایم
        گاهی که با عشق تو لبریز جنونم
        زنجیری و همصحبت دیوانه هایم
        بار غمت را می کشم منزل به منزل
        در کوله باری روی زخم شانه هایم
        ای نرگس شهلای تو درجام هستی
        -شهد شراب آلوده مستانه هایم!
        کی می رسد ایام خوب با تو بودن
        تا طی شود دلشوره افسانه هایم
        ♤♤♤
        آدم نخواهی شد
        مرا از یاد خود بردی و از یادم نخواهی شد
        معطل در مسیر داده بر بادم نخواهی شد
        به خاطر دارم از خاطر فراموشی تو اما
        فراموش از طنین نای فریادم نخواهی شد
        برو ای خانه ات آباد و با مردم مدارا کن
        اسیرم کردی و دلدار و همزادم نخواهی شد
        از این پس با تمام غصه های خویش میسازم
        که بین قصه ها ماه پریزادم نخواهی شد !
        اگر چه دل به امید خدا بستم ولی افسوس
        گمانم سوژه ای در بین رخدادم نخواهی شد
        به خاطر دارم از آنشب که زیر لب چنین گفتی:
        تو ای دیوانه بی چشم رو... آدم نخواهی شد!
        ولی برگشتی و با خاطری آشفته پرسیدی
        قمار غمزه هائیکه نشان دادم نخواهی شد؟
        ♤♤♤
        بیا تو هم
        روزی اگر که حوصله داری بیا تو هم
        در سایه سار سرو و چناری بیا تو هم
        از کوچه باغ مهر و محبت سحرگهی
        در جستجوی سیب و اناری بیا تو هم
        از کافه های شهر و محل بی خبر نباش
        با ما به پای شام و نهاری بیا تو هم
        در خلسه های همدلی و دوستی اگر
        پابند حرف و قول و قراری بیا تو هم
        گفتم اگر به خاطر شیدایی دلت
        در گیرودار سوز و شراری بیا تو هم
        از کیمیای جوهره ی اصل آدمی
        باری اگر به فکر عیاری بیا تو هم
        اصلا بنای سود و زیان جز فنا نبود
        همپای عشق و همدل و یاری بیا تو هم
        سرمایه های مدت این عمر رفته را
        شاید دقیق تر بشماری بیا تو هم
        ♤♤♤
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ۱۴:۲۷
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بودند خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ۱۶:۵۲
        جناب معصومی شعر اول زیبا بود .
        واقعا ردیف در خدمت بیت و در مجموع در خدمت شعر ...

        فقط شعر اول مطالعه شد

        برقرار باشید .
        خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ۱۱:۳۹

        با سلام وارادت
        استادبزرگوار
        همیشه
        طبعتان جوشا
        زبانتان گویا
        قلمتااان نویسا
        دلچسب و زیبا شعری بود
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ۱۲:۵۸
        درود جناب معصومی
        بسیار عالی و زیبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد مهدی پور
        دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ۱۶:۴۹
        درودبر شما استاد گرانقدرم جناب مهندس معصومی عزیز خندانک

        همیشه از آثار فاخرتان بهره می برم

        اشعار ناب و دل انگیز

        زنده باشید به مهر

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        علی نظری سرمازه
        دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ۱۷:۰۹
        درود جناب معصومی
        زیبا هستند
        خندانک خندانک خندانک
        مهدی عبدلی حسین آبادی
        دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲ ۱۹:۱۵
        درود جناب معصومی خندانک
        زیبا و به بهترین شکل سرودید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0