سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
    24 شوال 1445
      Thursday 2 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت

        عشق آتش و رود

        شعری از

        حسین فروتنی بیدگلی

        از دفتر شعرناب نوع شعر متن ادبی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۱ شهريور ۱۴۰۲ ۱۲:۵۶ شماره ثبت ۱۲۳۹۳۹
          بازدید : ۷۵   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین فروتنی بیدگلی
        آخرین اشعار ناب حسین فروتنی بیدگلی

        به نام خداوند صاحب قلم که با آن قلم زندگی را بنا کرد 
         
                              عشق آتش و رود
         
        امروز با دو چشمانم ماجرای عشقی را دیدم که تا به حال همچونش را ندیده بودم .ماجرای عشقی که فرجامش اشک همگان را در می‌آورد. کنار رودی بودم و به صدای شرشر خانم رود که با غرور حرکت می‌کرد را گوش می‌دادم که ناگهان آن صدای غرور و استواری کم شد به فکر بودم که دلیلش بدانم که آتش افروخته دیدم که مدام خانم رود را نگاه می‌کرد با چشمانی درشت و رنگی که هر کسی را مجنون خود می‌کرد بلکه آتش این مرد آتشین محو تماشای خانوم رود بود،کل جنگل و همه به تماشای این دو نگاه می‌کردند مگر میشود آب و آتش عاشق شوند!
        تصوش برای همه سخت بود.
         
        ولی هرچه که می‌گذشت رود و آتش بیشتر به هم وابسته می‌شدند آسمان سرخی خودش را دیگر بر زمین غالب می‌کرد و گویا او هم به تماشای این دو بود در این حین ناگهان جغد پیری کنارم آمد و به جغد ماجرا را گفتم مگر می‌شود جغد گفت می‌شود می‌شود
         گفتم آخه چطور !
         
        جغد پیر مکثی کرد و گفت: عاشقان معنی عشق را می‌فهمند همانطور که ثمره عشق سنگ و صدف مروارید است.
         هرچه تلاش کردم عشق آتش و آب را باور کنم باز هم برایم نامفهوم بود.مدتی طول نکشید که با صدایی از خواب پریدم دیدم همان جغد پیر است در این حین نگاهی به اطراف کردم و دیدم که آتش به آغوش خانم رود می‌رود و هر لحظه از وسعت هر دو گویا کاشته می‌شود و ناپدید مگر می‌شود آتش به این بزرگی خاموش شود با چشمانم دیدم که می‌شود.
         اشک در چشمانم تمام جنگل جاری بود گویا عزیزی را از دست داده‌اند 
        جغد پیر به من گفت معنی عشق همین است ماجرای آتش و آب.
         
         
        Writer: Hosein Foroutani
        (September)
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۰۶
        جالب و زیبا بود خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲ مهر ۱۴۰۲ ۱۴:۲۱
        درود
        شهادت مظلومانه یازدهمین آختر آسمان امامت و ولایت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام را تسلیت عرض مینمایم خندانک خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۰۹:۵۱
        درودبرشما زیبابود وپرمفهوم 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
        💙💙💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
        💐💐💐💐💐💐
        🌼🌼🌼🌼
        💟💟💟
        ❤️❤️
        ❤️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        نیلوفر تیر
        شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۱۲:۳۱
        خندانک خندانک
        محمد اکرمی (خسرو)
        شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۱۴:۱۵
        درود
        جالب بود
        خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۱۸:۴۷
        بسیار مستفیض شدم
        همیشه مانا باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0