سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        سنگ و دل

        شعری از

        حسن گائینی (رزاس)

        از دفتر سپید و سیاه ( سوررئال ) نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۵:۱۲ شماره ثبت ۱۱۵۲۴۲
          بازدید : ۷۶۳   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب حسن گائینی (رزاس)

        بیزارم از خود…
        خام و حیران از سوز سینه می نالم
        بدنبال دلی میگردم به سمت باغ و بهار
        مثل شاخه درختی که بویِ تو دارد
        از هر جویی مرا بجوی
        باران مرده بود
        و دلم تلنبار طوطی بود با مزّهْ انار
        نگاه لقمه ای در کاسه جُم میخورد
        آب و رنگ...
        ته مانده های روی دلم
        صدایی باز نشد
        نقش انار پشتِ کاسهٔ چینی بود

        بیزارم از خود…
        چند قطره باران صدا را جوید
        در کینه کوبید
        دلش جدّی بود
        خدا را مزّه میکرد
        جیغ ماهیان در هـــبوط
        لگد ها را روی هم گذاشت
        جوری که باید ساکت بماند
        حالا سقراط را طوری بچین که اقلیدس می خواست
        تا عقدهٔ روحی اش پشتک بزند
         
        بیزارم از خود…
        پیانو برامس ¹می خورد
        چُرتِ کاشف شام روی صندلی می مرد
        نگارخانه ٔ خورشید…
        مرد خوش آتیه سه تار می زد
        امیال فرهنگی،
        ازدواج با مادر بزرگ می کرد
        سال ها بشارت بود
        جان کندن نویسنده شد
        خواننده ها بادبادک
        زور بزنید تاریخچه ٔ ضربهٔ روحی ام را
         
        بیزارم از خود…
        وای فِریدا² رنگها را شُست
        خواب ها را پراند
        تلق تلق چفت و زنجیر کرد
        بیزاری اش علاقه ای نداشت
        تریاک از عرق جدا می‌کرد
        دهخدا وقتی مرد…
        خانواده اش را نوشت
        حالا برقصم،
        شادی با قساوت مُرد
        لابلای غنچه ها همه چیز زندان
        عامیانه غرّش کنید
        من با پاهای تو بالاترم
         
        بیزارم از خود…
        با لبان تو سخن می‌گویم
        با همۀ بی چیزی از تو یافته می شوم
        صخره ها شیشه های افق
        و برای لمس لبانت...
        بغض دلنشینی را فرو می‌خورم
        چنانکه دخترکی پرسید:
        آقا...
        این برای شماست؟
         
        بیزارم از خود…
        دلم می خواست شاعر باشم
        پول هایم را با انگشت روی بستنی بلیسم
        لکنت ها را سوغاتی بیاورم
        و گلاب را برای سهراب
        «گفتی:چه می نالی صد خانه عسل داری »
        باز آی بر سرِ پیـــمان
         
        بیزارم از خود…
        از سنگ و گِل بوی دل آمد
        شریکی از گنـــــاه
        دستارها آغشته به لعن
        کفشها انحنای ترسناکِ کوچه را نمی فهمند
        تنها مخاطرات را برای خدا آب و جاروب می کنند
        تو را می شنوم تُهی میان باران
        زنهار، که سیراب شوی...
        شماری از کرامت
        دوزخی از بیهودگی
        معجزه ای که از شبِ دریا شعبده بُرد
         
         
        ــــــ
        * مولانا ، دیوان غزلیات شمس - گفتی که چه می نالی صد خانه عسل داری/ می‌زارم و می نالم ، هم خرقهٔ زنبورم
        ۱_ یوهانِس برامس (به آلمانی: Johannes Brahms ) (۱۸۹۷–۱۸۳۳)، موسیقی‌دان بزرگ آلمانی در  سبک رمانتیک است.
        ۲_ فریدا: ماگدالنا کارمن فریدا کالو ی کالدرون د ریورا ‏ نقاش مکزیکی و یکی از زنان نامدار تاریخ هنر معاصر است. او به‌ویژه به‌خاطر خودنگاره‌های هنرمندانه‌اش، مشهور است
         
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        يکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ ۰۹:۰۲
        درود بر شما جناب رزاس بزرگوار خندانک
        خندانک خندانک
        باید دوباره‌خوانی کنم.. خندانک
        فعلا..😎✋
        حسن گائینی (رزاس)
        حسن گائینی (رزاس)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۳
        حضور ارزشمندتان بسی مغتنم است
        احترام و درود مرا پذیرا باشید
        یک باغ پر از بهار نثارتان
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۴۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        طولانی خندانک
        حسن گائینی (رزاس)
        حسن گائینی (رزاس)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۴۶
        جناب استکی ادیب گرامی
        سپاس و احترام مرا برای حضور ارزشمندتان بپذیرید
        مهرتان بر جانم
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۳۰
        درود بر شما

        قلمتان نویسا خندانک
        حسن گائینی (رزاس)
        حسن گائینی (رزاس)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۰
        درودها و احترام ادیب ارجمند
        از حضور ارزشمندتان سپاسکزارم
        شاد باشید و سربلند
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۳
        درود .
        شعر قشنگی بود .
        با زبان و گویشی دلچسب .
        موفق باشید .
        خندانک
        حسن گائینی (رزاس)
        حسن گائینی (رزاس)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۰۳
        درودها و احترام جناب خوشرو ادیب گرامی
        از اینکه سروده در خور نگاه پر ارزش و زیبا بین شماست بسیار خرسندم
        یک باغ پر از بهار نثارتان
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۲۱
        درود واحترام خدمت استاد گائینی عزیز❤
        خدایش بیامرزد معلم کلاسهای اکابر بنده را چنین بیسوادم بار آورده وامان از
        معده ضعیف‌ که جا می زند از سفره تخم شتر مرغ دیر ه دیره دیر هضم😀🙏
        مهرتان برقرار ، استاد گایینی! ای شرف قلم⚘⚘⚘
        حسن گائینی (رزاس)
        حسن گائینی (رزاس)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۶
        ساده تر از آنچه هست دیدن، مستی بیداریت را بر ملا می کند
        متنفرم از لباس ابر و باد

        با درود و ارادت خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        يکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۲۸
        درود بر شما ادیب گرامی خندانک
        طبع‌تان مانا خندانک
        برقرار باشید و سبز خندانک
        حسن گائینی (رزاس)
        حسن گائینی (رزاس)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۴۸
        بی نهایت سپاسگزارم از حضور ارزشمندتان
        با احترام و درود
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سمیرا عاشوری
        يکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۵۸
        سلام و عرض ادب بر استاد توانا و بزرگوار
        بسیار عالی قلم زده اید
        یک سبد یاس سفید در رنگ امید
        با هر چه صفا ازسوی خدا
        در شکل دعا تقدیم شما! خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن گائینی (رزاس)
        حسن گائینی (رزاس)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۹
        درودها خانم عاشوری گرامی
        حضور ارزشمندتان را در دفتر شعرم بی نهایت سپاسگزارم
        شاد باشید و سربلند
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0