دوشنبه ۱۵ ارديبهشت
مردی میان دستان کودکیش خوابش برد! شعری از دانیال فریادی
از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۰ ۱۴:۴۷ شماره ثبت ۱۰۷۰۱۸
بازدید : ۲۱۷ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
مردی
میان دستان
کودکیش
خوابش برد...
مادرش را دید
سوز یک عمررا
با یک پتوی گلی گلی
از او گرفت...
پدرش را دید
تابی به بزرگی زمین
برایش بست
مردی
میان خاطراتش
تا ابد
معلق ماند.....
$ $ $
میروم....
میدوم...
میدوم....
تا فراموش کنم میروم
میروم
میروم
تا فراموش کنم بودم
$ $ $
تابوت
بدنم
تابوت
خاطراتم شد
دل کندم
مانند
چهارپایه ای
از زیر پاهایم!
باتشکر
دانیال فریادی
با نقد خویش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود