چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ پنجمین فصل سال شاعر سعید فلاحی
|
|
لیلایم!
پاییز شد،
تو، انار روی درخت را
بچین و برایم بیاور ...
|
|
|
|
|
او سرم را نشانه گرفته بود
و من قلبش را
و خدا می داند
کدام یک از ما
عاشق تر بود...
|
|
|
|
|
و از جیرجیرک می پرسم
کیست در دلت پنهان؟
ناله هایت با کیست؟
از سرِ تنهایست؟
|
|
|
|
|
من که می دانم
این پاییز
به این سادگی ها
از سر دلتنگی هایم
دست بر نمی دارد،
|
|
|
|
|
در لابه لای کلمات آخرین شعرهایم
میچکد اشک های مرگ
میدود در رگ های یک معتاد
از دروازه های سرنگی
|
|
|
|
|
تهران
زنی است هوسانگیز
که به ورطهٔ نابودی میکشاند
عاشقانش را...
|
|
|
|
|
ای پرنده ی رها
سالهاست
پرندهها
بر ته مانده ی پوتین ات لانه دارد!
|
|
|
|
|
محبوب من
تن تو دشتی پوشیده از سبزه است
که بر دامنت اطراق کردهاند پروانهها...
|
|
|