چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
کافه شعری از
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۱:۰۶ شماره ثبت ۷۸۸۴۳
بازدید : ۴۰۳ | نظرات : ۵
|
|
یه روز یه کافه بود جای دوتامون / به هم سپرده بودیم دلو آسون
دلای مردمش پیگیر هم بود /نگاه عاشقا درگیر هم بود
همیشه کنج دنجی جای ما بود / بدون رنج و غم دنیای ما بود
تو با چشای رنگی موی بورت/ نگین کافه بودی با غرورت
کافه ای بود یه روزی ما به هم دل داده بودیم/ کافه ای بود یه روزی عاشقایی ساده بودیم
کافه ای بود یه روزی عاشقت بودم شدیدا/ کافه ای هست هنوزم عاشقم نیستی جدیدا
کافه ای هست هنوزم واسه من یاد تو داره/ کافه ای هست نباشی واسه من تیره و تاره
برای بودنت از خود گذشتم / ترانه هامو با عشقت نوشتم
یه روز سرد پاییز با رقیبم / نشسته بی وفایی شد نصیبم
حالا تو رفته ای با عشق تازت/ دیوونه می شه با هر ناز و غمزت
به روی عشق من بد پا گذاشتی/ از اون اول به من عشقی نداشتی
کافه ای بود یه روزی ما به هم دل داده بودیم/ کافه ای بود یه روزی عاشقایی ساده بودیم
کافه ای بود یه روزی عاشقت بودم شدیدا/ کافه ای هست هنوزم عاشقم نیستی جدیدا
کافه ای هست هنوزم واسه من یاد تو داره/ کافه ای هست نباشی واسه من تیره و تاره
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود