انتظار

معشوقه ی من 
این اردیبهشت هم بی تو سپری شد.
بدون دستانت...
بدون آغوشت که بهار را برایم چون زمستان سوزناک کرد.
میگویند بهار فصل عاشقی‌ست اما برای ما...
دریغ از یک کوچه قدم زدن و خاطره ساختن
دریغ از آرزوهای عاشقانه...
پژمرده شده اند شکوفه هایی که به امید دیدارت چشم گشوده بودند.
اردیبهشتی که قرار بود تمام روزهایش را 
در خیابان عاشقی 
زیر شکوفه های بوسه هایت
همچون کبوتری عاشق بر بام عشق برایت دلبری کنم 
تبدیل به اردی‌به‌انتظار شد.
ایستگاه اردیبهشت 
پله‌ی انتظار...
منتظر یک دقیقه دیدنت 
منتظر لمس شانه هایت که تکیه‌گاه  من است.
معشوقه ی من
مرد ایده آل رویاهایم 
تویی که دوست داشتنت مرا وادار به انتظار کشیدن، کرده است
به گمانم فراموش کرده ایی از راه برسی و 
لیلایت را در آغوش بگیری 
وگرنه 
نبودن مجنون روزهای عاشقانه‌مان محال است.
#زینب_قشقایی