پدرم

سلام ایوبی عزیز اثری زیبا و تاثیر گذار ازت خواندم به امید روزی که هیچ پدرو مادری شرمنده فرزندانشان به علت فقر نشوند

سلام برادرخوبم
بسیارعالیییی

درودتان


ناب و تامل برانگیز

درود ها
زیبا بود گرمی
موفق باشید

درود بزرگوار
بسیار زیبا و شورانگیز بود
مبین مشکلات جامعه
به امید ما بودی فقر

سلام


زیر ِ خطّ ِ فقر تو نان و پنیری خورده ای؟
کودکت را دست ِ خالی سوی دکتر بُرده ای؟

زیر ِ خطّ ِ فقر در سرما شبی خوابیده ای؟
دست ِ پینه بسته ی یک کارگر را دیده ای؟

زیر ِ خطّ ِ فقر از درماندِگی خندیده ای؟
با شکستِ عزّت ِ نفس ات ، مُدام جنگیده ای ؟

زیر ِ خطّ ِ فقر در سطل ِ زُباله گشته ای؟
با خجالت ؛ با نداری ؛ سوی خانه رفته ای؟

زیرِ خطّ ِ فقر با فاقه تفکّر ساختی؟
زیر ِ دستِ قُلدُران ، جان! زندگیّ ات باختی؟

چَشمِ امّیدت ز یاریّ ِ خلایق بسته ای؟
حس نمودی از تضادّ ِ پِلّکانی خسته ای؟

زیرِ خطّ ِ فقر از پُل خودکشی ها کرده ای؟
زیرِ دستِ کارفرما ، حس نمودی بَرده ای؟

مستاجر بودی درونِ دَخمه ای سرد و نَمور؟
مادرت را دیده ای که از دیابت گشته کور؟

والدِ مُعتاد و بیکاری که با سیگار و دود
جسم ِ طفلِ خویش را سوزانده و کرده کبود؟

کی خبر داری تو از احوال ِ کودک های کار ؟
کودکی که جای تحصیل می بَرَد هر سوی ، بار

زیرِ خطّ ِ فقر اینجا صف کشیدند مردمان .........
هِی اضافه می شود جمعیّتِ مُحتاج ِ نان .......

زیر ِ خطّ ِ فقر امشب یک نفر جان می دهد ....
زنده مانی های خود را سوت ِ پایان می دهد......


علی (ع) فرمود : اگر فقر موجود محرک بود او را گردن میزدم و فرمود الفقر موت الاکبر (فقر بزرگترین مرگ است ) ......

شاعر مازوخیزم سرا
درد را
همچنان
کوبنده و زیبا بسرا
مرحبا

زنده باد

پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشه‌ای بود که شد باعث ویرانی من

یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من

مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من

از ندانستن من، دزد قضا آگه بود
چو تو را برد، بخندید به نادانی من

آن که در زیر زمین، داد سر و سامانت
کاش میخورد غم بی‌سر و سامانی من

بسر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم
آه از این خط که نوشتند به پیشانی من

رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
بی تو در ظلمتم، ای دیده‌ی نورانی من

پروین اعتصامی

عالی👌👌

درود بر شما شاعر گرانقدر
بسیار عالی و پر معنا

سلام وعرض ادب

بسیار عالی ودر خور تامل ..............

موفق وموید باشید

سلام عزیز جان
ای کاش ای کاش ای کاش...
سپاس از خلق این زیبایی

درود فراوان بر شما
مینوشم از صهبای احساس نابتان
برقرار باشید و در اوج بسرایید

درود بر شما

درودو دوست گرامی
زیبا بود این سروده ی شما
بهره مند شدیم سرفراز باشید

درودبرجناب ایوبی گرامی شعری زیبا قلم زدید احسنت

درودتان گرامی
زیبای پر دردی بود
برقرار باشید

درود ایوبی عزیز زیبا بود

سلام و عرض ادب برادر بزرگوار
نیمایی زیبایی بود و پر از احساس و عمق و معنا
مخصوصا که در باب پدر بود و رنج، این کوه پر درد اما مسکوت
پی نوشتتان نیز ارزشمند و زیبا بود
جسارتا اگر روی وزن شعر هم بیشتر کار کنید کارهایتان زیباتر از این خواهد شد
به امید بهترینها
موفق باشید برادر

سلام برادر بزرگوارم
بسیااااار عالی ووقابل ستایش

⚘

احسنت

زیبا و تلخ
درود بر قلم نابتان

سلام ودرود
درودبرهمه پدران زحمت کش آن هم دراین روزگارناملایم

درودبرهمه فرزندان قدرشناس

درود بر شما و قلمتان

سلام و عرض ادب جناب ایوبی گرانقدر
به به
به به
بسیار زیبا و دلچسب بود
لذت فراوان بردم
درود بیکران برشما
قلمتان ماندگار
🍀🍀🌹🌹🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌼🌷🌸

درود جناب ایوبی
آفرین ها برشما

سلام جناب ایوبی نازنین
بسیار بسیار زیبا و عمیق سروده‌ایی
موضوع بیار خوبی انتخاب شده و خوب پرورش داده شده
فکر کنم بعضی جاها دچار تغیر وزن شده است
عزت زیاد
⚘⚘⚘

سلام آقای ایوبی عزیز
شما به معنای واقعی کلمه شاعر هستید
و چقدر این نام برازنده ی شماست
شعرتون معجونی از احساس و اندیشه بود و مخاطب رو به حس کردن و اندیشیدن وا می داشت
و هر چیزی که انسان رو به گذر از مرزهای روزمرّگی وادارد و به اندیشیدنش کشاند به گردن او حق دارد و شعر شما از این دست بود
ممنون بخاطر این اثر هنرمندانه
حقیر هر تلاش صادقانه برای بیان احساس و اندیشه رو شعر میدونم و معتقدم معنا نباید فدای ساختارها و قراردادها شود
هرچند اگر بتوان با حفظ معنا ساختار رو هم رعایت کرد بی تردید بهتر است...
بالشِ عاشق
دیوان شعریست
اگر زبان اشک را بلد باشی...(م. فریاد)
جسارتاً شعر زیبای شما منو یاد بیتی در یکی از غزلهای قدیمیم انداخت؛
به دستی نان به دست آرم به دستی هم قلم دارم
نه فرزند از پدر راضی نه دفتر از کلامم خوش

دوستتون دارم شاعر فهیم
آفتاب اندیشه تون تابان
شاد و تندرست باشید