سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 10 ارديبهشت 1404
  • روز ملي خليج فارس
  • آغاز عمليات بيت المقدس، 1361 هـ‌.ش
3 ذو القعدة 1446
    Wednesday 30 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

      چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت

      فــــــــــــــــــــوژان

      شعری از

      سیده نسترن طالب زاده

      از دفتر "مِرلــــــــــــــــــــــوهای کاغذی" نوع شعر افراغ اندیشه

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۴ مهر ۱۳۹۵ ۲۳:۴۳ شماره ثبت ۵۰۵۱۱
        بازدید : ۸۰۴   |    نظرات : ۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      چه آهُوانه  هستن را روییده اَم
      در تبانی  شبان بارانی  ،
      کِه آویشنهای صحرایی  خواندند  درسوگ
      و اشباح زخم چمیدند ،،
      بر لرزش  تلخ خلنگهای  کوهستان

      .
      .
      .
      و بزرگترین ستاره ی شب  آسود،
      بِه اشکبانی دشتهای خموده ی  یخ
      شبی که روییدم ، افسون و افسانه 
       و مشرکی
      خدای خودش را به چهارگام  ابرش پریرویی شکنجه داد..
      شبی که روییدم
      خیزاب مست کبوتر بود بر طارم حرم
      و
      طعم خون بیداد ........!
       
      شبی که روییدم آزادیرا ؛
       
      و دستان طماع هوسهاشان ،
      اعانه  نخواست از الهِگیم ......!!
       
      و من از تراو ش هیچ
      و من از سکوت مُردگان  مغلوب از قَلَم 
      و من از کمین وهمناک مرگ بر توتم اندیشه
      ،روشنا روییدم..
      کِه خورشید و سنگ برابر نیست
      نمیشود..
      و
      بادهای سورتمه کش تلخ برفزار تابوت برند
       
       چونانکه
      از ماهوتهای گس پاییزان روییده اَم

      شبی
      از لخشه ی لاژورد یک آغاز
       و گیلاس قافله سالار پر می شد
      .
      .
      .

      و چگونه زیستن?
      و چگونه مردن?
      کِه هزاران بار بر عصب وحشی انسان مصلوب شدن..
      .
      .
      .
       
       و من شنیدم!!،
       لچک پاره ی تزویر بسر  میگفت:
      کاش شاهد باشم
      .
      .
      .
      و خدا خاموشست
      و خدا خاموشست
      و خدا خاموشست
       !
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1