چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت
پادشاه بهار شعری از شبنم حکیم هاشمی
از دفتر مسمط نوع شعر مسمط
ارسال شده در تاریخ ۷ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۲۴۵
بازدید : ۴۰ | نظرات : ۰
|
دفاتر شعر شبنم حکیم هاشمی
آخرین اشعار ناب شبنم حکیم هاشمی
|
مسمط مُسَدّس
...
تو پادشاه بهاری، تو پادشاه بهار
بیا و عطر تنت را به جان من بِسِپار
بیا و از نفس خود هوای تازه ببار
بیا و در دل این خاک گلنشانه بکار
تویی که شاه بهاری، درخت بیتکرار
همیشه تاج شکوفه به روی سر داری
...
تو همتبار شدی با درخت خانهی من
بگو شکوفه کند عشق روی شانهی من
و جاودانه شود باغ پر جوانهی من
هزار چشمه بجوشند در ترانهی من
بگو بهار شود فصل شاعرانهی من
که از من و هر شعر تازهام خبر داری
...
بگو که تازه شود دم به دم هوای من و
که عاشقانه بماند هوا برای من و
هزار گیاه ببالند پا به پای من و
پرندهها که بخوانند در سرای من و
چه همترانه بمانند با صدای من و
دلم همیشه بداند چه در نظر داری
...
همیشه در نظر تو بهار فصل من است
منی که با منِ پاکت همیشه تن به تن است
تن تو همنفس خوشههای یاسمن است
تن تو همنفس بوتههای نسترن است
بهار فصل رسیدن به اوج گل شدن است
تو با تمام بهارت سر سفر داری
...
بهار میرود و عطر تو همیشه به جا
که بوی خاطرههای تو مانده توی هوا
بهار فصل شکفتن میان خاطرهها
ترنم است و نسیم است و رنگ و صدا
بگو به من که بدانم برای فرداها
تو از عبور بهارت چه پشت سر داری
...
شبنم حکیم هاشمی
|
|