هر که داشت و خرج نکرد از نظر بنده خر است
پول در بانک ؛ عائله را حسرت به دل کرده ؛ خر است
یک نوع خطرناک از خر بودنم هست
آنکه شادمان به خر بودن خود مفتخر است
یکی هم داشته ؛ باز دستش در جیب تو و من است
عذرخواهی میکنم ؛ این یکی خر که نه کره خر است
باز هست که این جهان پر از ستور است
آنکه گمان کند اموال ناثوابش تا ابد از دید مستور است
این یکی ؛ با اینکه لایق ترحم ولی باز هم ستور است
او که تنها خرجش پاک کردن گندهای اولاد ذکور است
جای اینکه به وقت بیماری به بهترین بیمارستان بروی
تا سرپایی خرج کن ؛ که خر از دنیا نروی
می میریُ هنوز نکیر به دستت نداده نامه اعمالت
گیس می کشند در منزلت بر سر ماترک و اموالت
نزدیکترینت در فکر همزمان تمام کردن کوبیده با پلوی خیراتت
فقیری آنجاست کنار قبرت که پوشیده کت و شلوار و کرواتت
دوستان قصدم طعنه و کنایه به شخص خاصی نیست
تمام این خران در تخیل ؛ در واقعیت چنین خلق الناسی نیست
شعر : علیرضا دربندی