سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 25 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت فردوسي
7 ذو القعدة 1445
    Tuesday 14 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      سه شنبه ۲۵ ارديبهشت

      مصلوبیتی، ماورای ابرها

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۶:۰۷ شماره ثبت ۱۱۴۶۱۰
        بازدید : ۲۰۵   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      مصلوبیتی، ماورای ابرها
       
      زندگی مثلِ یه خواب است
      که آدمی ،
      درآن مصلوب شده
      که پایه صلیبش ، آنقدر بلندست ،
      که او رفته به ماورای ابرها
       
      آدمی که بر زمین است و تلاش میکند ،
      مصلوبیتش را خوب ببیند ،
      خودش هست درمحاصره ی ، قومِ ببرها
       
      همه ش انکار، همه ش انکار
      کدام ایمان ،
      دراین موجودِ ناشکر مانده ؟
      در وجودِ بی وجودِ اینهمه ،
      کافرانه هایی ،
      پُر از اندیشه به  گبرها
       
      همین آدمی که بسیارمواقع ،
      از کف میدهد زخود ، صبرها
       
      ضررها را ، می بیند چو نفع ها
      پنبه ها را ، می بیند چو ابرها
       
      می نویسد لرزه ها و استرس ها را ،
      به نامه
      می فرستد همه آنها را ،
      با پاکت های بیشمار نامه
      اما همه برمیگردند سویش
      چگونه برسند آن نامه ها ؟
      آنهمه بی تمبرها
       
      یکریز قهقرا و، کسر و منها
      اینکه کابوس است بهرِ خویشتن
      این وجودی که ندارد جمع ها
       
      فقط خوابیدن و خوردن ،
      فقط مستی ، فقط شربِ خمرها
       
      جای آنکه زخدا بَرَد اطاعت
      تا که بیراهه ای بیند ،
      تا که ابلیسی ببیند ،
      ذوق مرگ میشود ،
      به میدانِ اطاعت
      آن امرها را گذاشته
      پرستش است و طاعت ،
      در وجودش ،
      ز شیطان
      هیچگاه نفهمیدم ،
      چه حُسنی نهفته ،
      در اطاعت ازاهریمن و،
      دربست مطیع بودن ،
      به این چِرت و پِرت امرها ؟
       
      روی اندیشه ی آدم
      نمیشود حتی لحظه ای ،
      برپا مانْد و کَمَکی هم اتکاء کرد
      اما
      به اندیشه زیبای خدا ، میشود
      که اندیشه ی ناسورِ آدم ،
      هیچگاه نبوده جای سفتی ،
      برای ایستادن
      چگونه بایستد کس ،
      روی افکاری شناور،
      سراب گونه ،
      پُر از آسمون قرمبه
      همچو ابرها ؟
       
      بهمن بیدقی 1401/8/6
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ ۱۰:۵۱
      خندانک
      درودبرشما خندانک
      بسیارزیباست خندانک
      خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ ۱۱:۰۸
      با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۰۸
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و آموزنده بود خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ ۲۰:۳۸
      با سلام و عرض احترام استاد گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      مریم کاسیانی
      سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۱۱
      درود بر شما
      توکّل بر خدا
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۱۸
      با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0