سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
16 شوال 1445
    Wednesday 24 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۵ ارديبهشت

      کاوه ی رنجور

      شعری از

      نسرین حسینی

      از دفتر Toranj نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۴ مهر ۱۴۰۱ ۲۱:۱۳ شماره ثبت ۱۱۳۷۸۲
        بازدید : ۹۱۵   |    نظرات : ۱۳۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      "کاوه ی رنجور"

      ما پایکوب چکمه های زور هستیم
      ما روز و شب در یوغ صد دستور هستیم


      ما در حصار سایه های پوچ وموهوم
      ما در خرافات عیان محصور هستیم


      بیگانه ای از خود شدیم اصلا که هستیم؟
      از این "من" ِ خود نیز حتی دور هستیم


      صد امر و نهی از هر طرف باید شنیدن
      در ظاهر  آزاد و ولی  مجبور هستیم


      ما را  چپاول  میکند با یک ببخشید
      شرمنده «مأموریم و ما معذور هستیم»


      ما راچه بر کنکاش در بند و قوانین
      بر "صمّ وبکم" هر زمان منشور هستیم


      از زندگی جز رنج و حسرتها چه دیدیم؟
      ما زنده ی بازنده ی  در گور  هستیم


      ماهور و شور از ما جدا افتاد و تنها
      درد آشنای جنگ  با  شیپور هستیم


      با اینکه از  ما حقمان  را دور دیدید
      هرلحظه بر احقاق آن مسرور هستیم


      هی بغض پشت بغض فریاد خموشیم
      ما کاوه ی غمدیده ی  رنجور هستیم


      اصلا بگیر  آری به  دار آویز  ما را
      حق با شما ما وصله ی ناجور هستیم
      #نسرین_حسینی
      ۱۷
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      مهرداد عزیزیان
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۰۸
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا و دردمند بود 👏🌺🌺
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۰۶
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۵
      درودها برشما جناب عزیزیان ارجمند بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون مانا باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۴۷

      کی می‌خوریم مرغ و مسمای مرگ را
      سرشیر و نان داغ و مربای مرگ را!

      از آش کشک خاله‌ی دنیا پُریم، آی....
      دارد کسی نشانی ِ آقای مرگ را؟!

      قدری به راه راست هدایت کنیدمان
      کج رفته‌ایم حل معمای مرگ را

      دنیا نگشته‌ایم ولی کم ندیده‌ایم
      گردشگران سرخوش دنیای مرگ را

      گل‌بوسه می‌زنیم به آن لب که قبل ما
      بوسیده است غنچه‌ی لب‌های مرگ را

      در زنده‌گور ِ سرد ِ زمین حس کنیم کاش
      گرمای های ِ نای ِ نمیرای مرگ را

      از سفره‌های خالی و بی‌روح ِ عمرمان
      لطفا دگر کسی نبُرد پای مرگ را

      شاید که در مصیبت اغمای زندگی
      آخر شناختیم مسیحای مرگ را !
      مهرداد عزیزیان خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۴۳
      خندانک
      به به
      درودبانوجانم
      بسیارعالی بود خندانک خندانک
      خندانک
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۰۶
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۴
      درودها نازنین بانوی واژه های عزیزم
      بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون مانا باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۰
      خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۰
      خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۴۲

      صبوری کن کمی ای دل قرارت بازمی گردد
      دوباره روزهای اقتدارت بازمی گردد
      صبوری کن کمی ای دل که دنیا چرخ گردون است
      امید لحظه های انتظارت بازمی گردد!
      صبوری کن کمی ای دل که فصلی تازه در راه است
      گلستان می شود اینجا،بهارت بازمی گردد
      زمستان های غم هرچند اسیرت کرده اند عمری
      بهارخنده های بی شمارت بازمی گردد
      قفس شد سهممان اما بپر با بالهای عشق
      که آرامش به آغوش حصارت بازمی گردد
      مدارا کن دلم بااین شب دلتنگ بی منطق
      که ماه غایب شبهای تارت بازمی گردد!
      جمیله عجم خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۱۹
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۳
      درود بانو
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۴
      درودها برشما استاد گرامی بسیار سپاسگزارم برقرار باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۴۳

      دلم رفته و پای رفتن ندارم
      زمین سرد و تاب نشستن ندارم
      تو ای حضرت عشق پیمانه پرکن
      که پیمانه جز دل شکستن ندارم
      کسی فکر جا مانده از اربعین نیست
      توان بریدن،گسستن ندارم
      هوایی شدم بال پرواز بگشا
      امیدی از این غصه جَستن ندارم
      پ.ن: لطفا امیدی را مشدد نخوانید
      عباسعلی استکی خندانک
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۵۳
      آفرین ها بانو حسینی

      شعری زیبا خواندم از قلمتان

      بمانید به مهر و بسرایید خندانک خندانک خندانک خندانک
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۰۷
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۹
      درودها برشما جناب محمدی عزیز وارجمند بسیار سپاسگزارم از حضور پرمهرتون مانا باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۵۳

      من به دُنبالِ تو بودم نگران وقتی که
      تو در آغوش لبالب، هیجان وقتی که

      قَد فروخورده ام از این همه سرگردانی
      در رکوعی به تماشای کَمان، وقتی که

      پاره های بَدَنم رو به غَمت می‌رقصند
      وای، اَز پنجه ی جادویِ تکان، وقتی که

      ثانیه از سَرِ بی حوصلگی پَس, اُفتاد
      از دهانِ پُرِ خونابِ زمان، وقتی که

      شعرِ من ریخت به رویم وَ تَبَم را سوزاند
      بَر همین، قول و قرارِ نوسان، وقتی که

      مثلِ موج سرطان، در دلِ رگ ، هار شده
      داغِ پنهانِ تو بی نام و نشان ، وقتی که

      بعدِ ویرانی دیوار تَنت، دراین شهر
      گشته ام ماله کشِ زخمِ زبان، وقتی که

      پُشتِ سر، حادثه ای یادِ تو را دار زده
      لابلای تله ی هر خفقان، وقتی که

      ماجرا بخت خودش را سَرِ زا جا انداخت
      با ویاری که زده طرح خزان، وقتی که

      مُنفجر میشود این غُصّه، دُعایی دَر کُن
      تا مگر رحم کند دستِ امان، وقتی که

      زندگی بازدمِ مرگِ پس از سُرفه ی تلخ
      استخوانی وسط لقمه ی نان، وقتی که

      باورم سوخت میان کفنِ خاطره ها
      درد ِ وقتی که شده رازِ نهان، وقتی که

      ✍️ #سید هادی محمدی خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۴۴
      سلام بانوووو حسینی عزیز خندانک
      واقعا عالی بود خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۳
      درودها نازنین شاهزاده خانم عزیز وارجمند بسیار سپاسگزارم از مهر نگاهتون برقرار باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۵۶

      در آن سوی پرده‌ی نجابت ِ عشق
      بهاری خزان‌آلود
      می‌بارید
      برای اثبات ِ پاکی آسمان به
      زمین..
      قاضی ِ زمین
      با ردای سیاهی بر تن
      دست به دامان ِ عدالتی با انجماد عقل
      آوار شد
      کوه ِ دشنام
      بر تن ِ عریان ِ نجابتم
      و فروچکاند خون
      از معصومیت ِ نگاهم
      به جُرم ِ گناهی ناکرده
      آه!
      نمی‌دانم
      به چه کارشان آید
      خون این خسته‌ی رنجور؟
      شاید روزی
      مسیحی به دنیا آورم
      تا جزم‌اندیشان ِ قضاوت پیشه
      به صلیبش کِشند
      و روزی ساکنین ِ زمین
      از ردّ خون ِ طهارت ِ زخمی‌ام
      خدای را بیابند
      در پس ِ زجرهای
      این الهه‌ی عشق...

      *شاهزاده* ِ خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۵:۴۶
      درود بانو حسینی خندانک نبض قلمتان سبز
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۷
      درودها برشما جناب اعتراض ارجمند
      بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون مانا باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۰۰

      در خیابان
      بی‌شمار فریادِ خسته از خانه
      راه می‌روند
      سکوت می‌کنند
      پیر می‌شوند
      و ما لحظه به لحظه
      از چشمان آینده سقوط می‌کنیم!
      در خانه
      بی‌شمار فریاد خسته از خیابان
      می‌دوند
      دادخواهی می‌کنند
      گلوله می‌خورند
      و من واژه به واژه
      از شانه‌های گذشته بالا می‌روم!
      چراغ را روشن می‌کنم
      سربازان هخامنشی
      از جمجمه‌ام بیرون می‌زنند
      سروده‌ای در وصف فاتحین می‌خوانند
      قاب عکسِ روی طاقچه
      سر تکان می‌دهد و
      جنازه ام روی دستِ کاناپه می‌ماند...
      چراغ را خاموش می‌کنم
      دیوارِ اتاق
      با چهره‌ای فدایی
      با یک نخ سیگار برگِ کوبایی
      پلک‌هایم را می‌بندد
      قاب عکس روی طاقچه
      لبخند می‌زند و
      روحم از دنده ی چپ بلند می‌شود...
      .
      .
      صد سال می‌گذرد
      و این رویای سرخ
      در دهانِ کسانی که
      تاریخ را شخم زده‌اند
      سبز می‌شود!
      آن زمان
      از گورهای دست جمعی‌مان بر‌ می‌خیزیم
      با گنجشککان اَشی‌مَشی پرواز می‌کنیم
      و در جشنِ شرابِ مهرگان
      قلم‌های شکسته‌ی‌مان را
      که هنوز به نشانه‌ی اعتراض بالا مانده‌اند
      م
      ی
      ر
      قصانیم
      تا سکولارانِ فردا بدانند:
      چه کوتاه
      چه بـــــــلـــــــنـــــــد
      "چه" گوارا
      چه ناگوار
      ما بودیم
      ما هستیم
      ما خواهیم بود...
      امیرحسین علامیان خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۶:۳۲
      درود استاد زیبا بود مصرع آخر بسیار عالی
      ما وصله ی ناجور هستیم ...
      خندانک
      موفق باشید .
      خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۸
      درودها برشما جناب خوشرو عزیز و ارجمند بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون برقرار باشید
      ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۰۱

      🧡 سایبان عشق 🧡

      نبودی با خیالت چاره کردم
      بقای عشق را چمچاره کردم
      دو دفترخاطره از تو نوشتم
      خیال و ذهنم و آواره کردم

      برای با تو بودن می سرودم
      بنام عشق تا شاعری بود
      بدامِ چوبک واژه گرفتار
      لغت واژه هایم ظاهری بود

      تو لطفی کن مرا راهی نشان ده
      شب و روزم زِ تو مغرور بوده
      شفاعت کن به شبهایم به بختم
      که روزم گه زِ شب معذور بوده

      به سامانی نبوده این دو روزم
      جوانی ام برفت و پیر گشتم
      نشستم کنج عزلت برگزیدم
      به تقدیرم نوشتم سیر گشتم

      تو زیر سایبان عشق گفتی
      علاج عشق را عاشق بداند
      تو عاشق بودی و من شاعر تو
      نشد ما را کسی لایق بداند

      به نام نامیِ عشق بفرما
      دوای درد من اندازه گردد
      قسم دادم تو را امشب به مرگم
      که دیدار دو تا مان تازه گردد .


      شعر و اجرا .
      محمد رضا خوشرو .
      🧡 خندانک
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹

      سلام استادبانوی ارجمند خندانک

      هنرپرور و نکته پرداز سرودید حرف دل ملت ایران را خندانک خندانک

      درودخدابرشما حماسی و ناب و ارزش نگار خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۲:۱۰
      درودها نازنین استادم بسیار سپاسگزارم از مهرورزی وحضور ونگاه ارزشمندتون برقرار باشید به مهر حضرت دوست 🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۴۵

      مُثله شد ثانیه هامان وسطِ سالِ سیاه
      پرت کرده است تنفّر سمتِ اِدبار کلاه

      شور دارد دلِ لامذهبِ دوران بر درد
      کوک هر سازِ جنون بهرِ معاذیر تباه

      قاصدِ عشق دگر بادِ صبا نیست عزیز
      خَفَقان بست کمر ، آه چو آراست سپاه

      کر شده گوشِ فلک نعره ی اُمّید..دراز
      سرد گشته تنِ حق لای کفن بی سَرِ راه

      عصرِ آشوب و طمع ، دوره ی لات است و اِلات
      علم جیره خورِ " اوباشِ توهّم مصباح "

      شرر از شانه ی "ضحّاکِ شعار" است بلند!
      بِرکه .. خون .. خنجرِ جاه است بُرَد گردنِ ماه

      عمرِ تدبیر تمام است به تقدیر آویز !!
      غم جوان است و خوشی پیر .. سراسیمه نگاه
      طاهره حسین زاده خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۲۰
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۲۳:۰۹
      سپاس بابت نوشتن شعر بنده در صفحه ی خودتان
      لطف فرمودید .
      خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۴۷
      خواهش میکنم عزیز گرامی برقرار باشید 🌺🙏❤️❤️
      ارسال پاسخ
      فروغ نصیری
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۰۲
      هی بغض پشت بغض فریاد خموشیم
      ما کاوه ی غمدیده ی رنجور هستیم خندانک خندانک خندانک
      درود آفرین زیبایی به خصوصی داشت خندانک
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۰۶
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۵
      درودها نازنین فروغ عزیزم
      بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون مانا باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۴۶

      مرگ مغزی
      تقدیم به اهداکننده ی واژه ی همیشه سبز زندگی
      تقدیم به آنان که پس از خاموشی روشنایی می کارند ..
      خراب شد حیاط خلوت ستون حیرتم
      خطاب شد نشاط ته نشین شده به اصطکاک دانه ی وجود من
      به من نگو که در کُماست خنده ام
      علائم حیاتی خیال را تکان بده !
      غریزه ی شکسته ی طواف برگ مرده ام
      قلاده ی حصار را به برکه ام گره بزن
      نبین که چاه حسرتی درون من بخار شد
      نبین رفیق نیمه راه بودنم
      تکیده ام درون مرگ و لا به لای فرصتم
      ز عابران غم بگو
      که تا کجا رسیده اند!

      آهای مرگ شیشه ای
      به زاری زدودن زمان من زکات کن!
      ببین چگونه روی حوض اعتراض می برم پرنده ای
      ببین شبیه لمس یک توکلم
      سهیم زنده بودنم
      سهیم دل سپردنم !...

      آهای مرگ شیبدار
      من عاشقی ندیده ام در این جهان مهره ای
      به من بگو چگونه است حال عشق؟!
      چه چیز ها ندیده ام!

      به سادگی نمیر مرگ
      نشسته بر گلوی باد
      ز ناله ها خبر نگیر
      که سالها دویده اند !

      سلام من به درک سنگ
      سلام من به یک وداع
      سلام من بِرس به دست ازدحام آرزو
      برس به دیده های تر
      برس به قهرمان خیس قصه ها
      برس به داد کوچه های انتظار
      فقط کمی خمیده شد سقوط من !
      غروب کن در آه ها!

      مرا بهانه می کند جنین مرگ سرنوشت
      فدای کشف معجزه
      که طرد کرده باورم!
      به ایست قلب اعتیاد لحظه ها نظر نکن
      ببین پر از نوار قلب تشنه ام!
      ببین پر از ترانه ام
      سهیم زنده بودنم
      سهیم دل سپردنم !...
      فروغ نصیری
      ارسال پاسخ
      فروغ نصیری
      فروغ نصیری
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۱:۲۷
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ممنونم از اینکه شعر ناچیزم را در صفحه ی پر بارتون جا دادید خندانک خندانک خندانک
      یونسی یونس
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۳۴
      عرض ارادت..‌‌..
      بسیار سلیس و روان و با همنشینی قوافی های زیبا....البته بدور از درون مایه ی غزل خندانک
      دلنشین...
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۰۶
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      شاهزاده خانوم
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۴۲
      عرض ادب جناب یونسی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۶
      درودها برشما جناب یونسی عزیز وارجمند بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون مانا باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۴۸

      ای که هر شب تا سحر مهتابِ رویای منی
      شاهدِ شب زنده داری های تنهایِ منی
      ای تمامِ یاد و احساسِ شبانگاهیِ من
      با شبِ تنهای‌ من شمعِ دل ارای منی
      همدمی همصحبتی خاموش مانندِسراب
      در غیابِ هر شبت با شعر نجوای منی
      یادِ زلفینِ سیاهت شعر می بافم غزل
      مایه ی شعر و غزل دیوانِ رویای منی
      کز غمِ دوریِ جانگاهت ندارم چاره ایی
      جز مگر با این غزل هر شب تمنای منی
      شب به پایان میرسد با خاطراتت تا فَلَق
      نو عروسِ خفته در شب ماهِ زیبای منی
      در بیابانِ دلِ یونس چه بلوا می کنی
      هر سحر با بودنت تفسیرِ فردای منی
      #یونس_یونسی
      غزلیات13
      فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن خندانک
      ارسال پاسخ
      علی شاهی تخلص(محزون)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۳۹
      سلام
      برای شعری که خواندم، قابی از طلاگرفتم
      زنده باشید
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۰۷
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۷
      درودهابرشما جناب محزون ارجمند بسیار سپاسگزارم از مهرورزی وحضور زیباتون برقرار باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۴۹
      شعر از جناب یوسف ولایی

      ۱
      ای ڪه هجرانت مرا عمری ریاضت داده است
      هیـچ میـدانی مــرا تـغییـر حالــت داده است؟

      ساخـتـار خـط وخـالت نڪـــتـه دانـم ساخـته
      سِحـرِ چشـمانــت زبـانـم‌ را بلاغــت داده است

      شب غـزلبافی‌ سَحـر هم‌ موشـڪافی میـڪنم
      تازه‌ڪاری‌ چون‌ مرا‌ حـُسنت مهارت‌ داده است

      عشـق تـو نـام و نـشانـم داد و رفتی بی نشان
      انتـظـارت دیـده را بــا گریـه عـادت داده است

      خلـوت ما گــرچـه یڪ دم بـــود، اما دم به دم
      خاطراتـش در مقـابل غـم به غایـت داده است
      ۲
      باز طـوفـان زده بــر ڪلبـه ی غمـبار دلم
      اشڪ‌ جـاری شـده از سقف‌ ترڪ دار دلم

      تار و پودم همه پیچیـده به هـم سر درگم
      بسڪه افتاده به‌ سختـی گره در‌ڪار دلم

      هر دری را ڪه زدم هیـچ اثری از تو نبود
      ایـن همــه دربــدری نیســت ســزاوار دلم

      رفتی و ڪودڪ جان‌دیده‌ به‌راهت عمری
      خستــه و زار زده تڪــیـه بـه دیــوار دلم

      بس ڪه‌زخمـم زده‌ای مایـل زخمـی شـدنم
      خـود خـودآزارم و بیـخـود نڪن آزار دلم
      ارسال پاسخ
      زهرا مددی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۱:۵۸
      درود فراوان بانو، الحق که ادیب ماهری هستید و سخنوری در تخصصتان است خندانک خندانک خندانک خندانک
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۰۷
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۸
      درودهابرشما نازنین زهرای عزیز بسیار سپاسگزارم از مهر نگاهتون بمانید به مهر حضرت دوست ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۵۰

      گفته اید بر من، بگویم زندگانی را که چیست
      از چه رو باید در این دنیا بزیست

      گر نبندید گوش خود را بر جواب
      راز گویم بر شما،چون هست ثواب

      زندگی تنها خیالی هست به خواب
      گر ببندی چشم دل، بینی سراب

      درد این دنیا، بسی در ظاهر است
      باطن نیکو نیاید سهل به دست

      سعی باید کرد، رنج باید کشید
      تا به مقصد، عاقبت روزی رسید

      دل به این دنیا نبستن، هست هنر
      یار حق بودن، شود بر جان سپر

      ما همه فانی، خدا باقی و بس
      با پرستش، از بدی گردی هرس

      (جسم و تعلقات دنیوی فانی است/
      از بالا به جسم خویش نگریسته ام/
      خندانکزندگی پس از زندگیخندانک!!!)
      زهرا مددی خندانک
      ارسال پاسخ
      حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۴۴
      سلام و عرض ادب بزرگوار
      زیبا سرودید خندانک
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۰۷
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۰۹
      درود برشما جناب احسانی ارجمند بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون مانا باشید ❤️🌺❤️🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۹

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۵۲

      تقدیم به همسر عزیزم:

      صبحت بخیر ای گلِ شیرین بیانِ من!
      ای مایه ی نشاط من ای زعفرانِ من!

      از چهره ات کنار بزن موی تار را
      تا از سپیده پر بشود آسمانِ من

      بیتابِ نورِ چشمِ تو خورشید مانده است
      بر صبحِ من بتاب فروغِ جهانِ من!

      با طعمِ عشق، سفره ی صبحانه حاضر است
      شهدی بریز با لبِ خود در دهانِ من

      قُل می خورَد سماورِ ذوقم به شوقِ تو
      چای غزل بریز به فنجانِ جانِ من

      ای مرغِ عشق! چهچهِ مستانه ای بزن
      تا نشئه گردد از دمِ گرمت روانِ من

      بودم همیشه "منتظرِ" نعمتی بزرگ
      شکرِ خدا که عاشقی ات شد از آنِ من

      حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی) خندانک
      ارسال پاسخ
      مریم کاسیانی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۱۰
      درودها بر شما بانو حسینی عزیزم
      عالی
      عالی
      زنده باشید در آزادگی
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۱
      درودها نازنین مریم عزیزم بسیار سپاسگزارم از مهرورزی وحضور ارزشمندتون وسپاس از پذیرای ارجمندتون عزیز جان برقرار باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۵۴

      قسمت نشد با تو بِشویَم بی دریغ
      آغوشِ غم گرفته ی شومیز را
      آنقدر بسته بغض پای دکمه را
      سیر است اِشتهای قیچیِ بقا


      تا باز بلعد سفره ی تاریکِ پود
      جیبم چه بیجا تارِ تو را می زند
      دل را ببین! بی تاب پر وا می کند
      پروا ببین ! خیالِ وصلش می کَند


      پایینِ پلّه های پیروزی عجیب
      عق زد سیاهی روی بختِ باورم
      در انتظارِ دست های مستِ عشق
      دِق کرد غیرتِ قدیمِ ساغرم


      چشمِ اُجاقم بی قدمت کور شد
      بی تو حیاطم از نفس انداخت پا
      شد زرد رخِ خاک بی طلوعِ مهر
      وقتی که سر زد آفتابی بی وفا

      مریم کاسیانی خندانک
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۳۷
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۲
      درود برشما جناب افشاری گرامی بسیار سپاسگزارم از حضور سبزتون مانا باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۵۶

      آنکس که به هر ساز میرقصد
      روزی ز سایه خود هم میترسد


      برای خود فروختگان ...
      عارف افشاری خندانک
      ارسال پاسخ
      علیرضا شفیعی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۵:۲۱
      درود بر سرکار خانم حسینی ارجمند خندانک
      غزلیست بسیار عالی ، گویا و در نهایت زیبایی خندانک خندانک خندانک
      (این بار دختران کاوه انگار از پسرانش پرشور ترند ) خندانک خندانک خندانک
      پاینده باشید و سراینده خندانک خندانک خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۶
      درودها برشما جناب شفیعی عزیز وارجمند
      بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون برقرار باشید
      بی‌گمان کاوه ی آینده ایران زن است👌😍

      تا باد پس زد لحظه ای شال سرش را
      پر دید از گشتِ عطش دور و برش را
      آن چندتارموی بیرون از حجابش
      گویی طناب دار بوده پیکرش را
      #نسرین_حسینی
      سپاس به مهر❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      علیرضا شفیعی
      علیرضا شفیعی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۸:۰۱
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۵۸

      آن یار که در سایه به دل جای گرفت
      چون اَبرِ فریبِ آسمان پای گرفت

      روزی که فریب از رُخِ اسرار رود
      چون ناله شود که رُخصت از نای گرفت
      علیرضا شفیعی خندانک
      ارسال پاسخ
      رویا ادیب (نازبانو)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۴
      سلام و عرض ادب خدمت خانوم حسینی عزیز
      چه شعر زیبایی خوندم امروز در شعر ناب خندانک خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۰۹
      درودها برشما نازنین رویا عزیزم
      بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون برقرار باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۰۴

      رفتی و من جامانده ام ، اینجا هوا بارانی است
      از بخت نافرجام من ،هر جا رَوم ویرانی است

      حتی مجالِ این سخن ،از من گرفتی با جفا
      من"دوستت دارم"ولی، حرفم به لب قربانی است

      تا آسمان چشم من با تُندر و ابر آشناست
      می بارم از سیلاب خون، دریای دل طوفانی است

      چون مرغکی بی بال و پر ،سر می‌گذارم هر طرف
      آرام جانم رفتی و ، در من کجا سامانی است ؟

      من حال یک دیوانه را ،فهمیده ام از حال دل
      تنهاتر از دل دیده اَم ، در وادی حیرانی است

      در کوی ما جز سوزِ آه، حرفی نمانده بر زبان
      سرمستی و دلدادگی در محفل رندانی است

      حقّا ! قمار عاشقان ، این بازی شرط و یقین
      من باختم! بازنده را ،در راه دل تاوانی است

      گم می کنم گاهی خدآ را لا به لایِ عشق تو
      پایان عشقی نا بجا، بی دین و بی ایمانی است

      آه از سر شوریده ام ،وای از دل درمانده ام
      گشتم اسیرِ واژه ها ،در من غزل زندانی است

      #نازبانو خندانک
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۱۸:۱۷
      درود استاد🌹
      عالی
      حق با شما ما وصله ی ناجور هستیم
      خندانک خندانک خندانک

      ای کاوه! کجایی که در این شهر ِ شب آلود
      گرگ آمده با جامه ی چوپانی ایران
      (م. فریاد)

      زنده باشید🌹
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۱۰
      درودها برشما جناب زارع استاد عزیز وارجمندم

      بسیار سپاسگزارم از مهرورزی وحضور ارزشمندتون
      سپاسمندم از ارسالی زیباتون برقرار باشید 🌺🌺❤️❤️❤️
      ارسال پاسخ
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۰۵

      باز در کنج قفس
      بسترم خواب تو را می بیند
      آه!... لیلا!
      شب من باز تو را مجنون است
      نکند صبح شود بی چراغِ لب تو
      نکند از افقِ پنجره ها
      نیزه ی نور بتازد به دلم
      نکند آب شود برفِ نگاهم دمِ صبح
      نکند غنچه ی لبهای تو در فصل غمم وا نشود
      نکند ناز کند موی تو را دست نسیم
      نکند بر لبِ تو بوسه زند جام هوس
      نکند زوزه ی باد
      خبر از خواب تو در بستر غیری بدهد...
      آه!... لیلا!
      شب من باز تو را مجنون است
      به وفایی که نداری سوگند!
      من به امواج خیال تو نمی بندم چشم...
      (م. فریاد) خندانک
      ارسال پاسخ
      فاطمه گودرزی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۱۴
      درودها بر شما بانو
      تاریخ از ما خواهد نوشت قوم بی چون و چرای اطاعت
      زیبا بود و دلنشین خندانک خندانک خندانک
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۳۰

      🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۲:۰۸
      درودها نازنین فاطمه عزيز بسیار سپاسگزارم
      از مهر حضورتون مانا باشید 🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      فرشید افکاری
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۱:۰۰
      درودها بر بانو حسینی گرامی
      استاد گرانقدر بی نهایت زیبا و ستودنی و دلنشین است این سروده ی بسیار زیبا و درخشان ، از قلم زرنگارتان همواره چنین اشعار کم نظیر و روان و هنرمندانه ای خوانده ایم ،
      همه ی بیت‌ها عالی و ناب بود ، هر صاحبدلی این شعر رو بخونه انگار حرف دل خودش رو میخونه ...
      سپاس از انتشار این اثر هنرمندانه پیروز و پایدار مانا و نویسا باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۲:۰۹
      درودها برشما جناب افکاری عزیز وارجمند
      بسیار سپاسگزارم از مهرورزی وحضور ارزشمندتون
      برقرار باشید 🌺🌺❤️❤️🙏
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۰۷

      "جهانِ پلید"
      غبار ِ بــارش ِآتــش، شدیـد خواهد شد
      هــزار ، رود ِ بهــاری ، اسیـد خواهد شد

      به جمع ِ ساحـره ها ، گفته بود ، شیطانی:
      جهان ،به دست ِ خدایان ،پلید خواهد شد

      صدای لرزش ِ مرگ از طــناب ِ یک شـاخه
      شکوه ِ جنگل ِ شب ، مثل ِ بید خواهد شد

      وَ روح ِ کـودکی ام ، پیـرْ میشـد و در بـاد
      تمام ِ برگ ِ درختان ، سپیــد خـواهد شد

      ســراب ِ آبــی ِ مات وُ... تنی سـراپا زخم:
      میان ِ مَسلَخِ تَــب، ناامیــد خواهـد شـد

      به ضجّه گاه ِشکنجه ،عبـور ِ نــوری مَحو...
      در اُوج ِ سایه ی خون ، ناپدید خواهد شد

      «در»ی ندارد و سودی نداشت این اُوهام:
      که سنگ و آجُر ِ زندان ، کلید خواهد شد

      فرشید افکاری شهریور ۱۳۹۹

      "به ژرف ِ آیِنه"
      حُباب برزخ ِ روحم ، تَرَک ، نخورده هنوز
      به چنگ ِ صاعقه ی ذهنِ من، نَمُرده هنوز

      وَ موج ِ جُمجُمه ، با هـر نسیـم ِ خاکستـر...
      مــرا به پنجه ی خونین ِ غم ، سِپُرده هنوز

      به ژرف ِ آیِنــه ، روحی ، کنار ِ من خندیـد
      چــرا تمـام ِتو را از جهــان نَبُــرده هنوز؟

      درون ِ قلب ِ تباهم ، مُچــاله شـد، غـم ها
      هــزار ، خاطره را مغــزِ من فِشُـرده هنوز

      وَ مرگْ، سایه ی ِ سُرخش، چکیده بر کابوس
      اگرچه خواب ، سَرَم را به خون، نخورده هنوز

      عبـــور ِ رود ِ عـددها... گذشــتْ ، آینــده
      زمــان ِ حال ِ تُهی را کسـی ،شـِمُرده هنوز؟

      سیـاهْ لشکــر ِ عُمـرم، به جُستـجوی مَنَنـد
      بــه اَمـر ِ روح ِ سـرابی سپیدْ چُـرده !هنوز...

      فرشید افکاری شهریور خندانک
      ارسال پاسخ
      آرزو عباسی ( پاییزه)
      چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۲۳:۴۳
      درود بر شما مهربانوی ادیب و بزرگوار خندانک
      بسیار هم عالی خندانک
      طبع‌تان مانا خندانک
      نویسا باشید به مهر خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۹
      درودها برشما بانوعباسی عزیز

      بسیار سپاسگزارم از حضور پرمهروسبزتون

      برقرار باشید به مهر یزدان🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۱۱
      خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۱۱

      هوهوی سرگردان باد
      تیک به تاک، خش‌خشِ غم
      خیالی سرد
      و این مرگ زرد
      «برای آمدن به چشم نقاش
      باید در چشم‌انداز بود»
      مرده‌شور ترکیب‌اش را ببرند
      که هیچ پاییزی شبیه‌اش نیست
      مرگ هم معنای خودش را از دست داده
      خوب تحویل بگیر!
      از درد لاعلاجی به خر می‌گوییم
      خانم‌باجی...
      در مثل که مناقشه نیست!
      حَوِّلْ حالَنا...
      اخلاق سگی‌ام
      همیشه تکه‌های خودم را می‌آورد!
      یک‌بار خرخره‌...
      یک‌بار پاچه‌ام...
      «صدای پای من حالا شنیدنی‌ست»
      هرز می‌پرد روی سنگ‌فرش کوچه...

      اصلا این کروکی را برای چه می‌کشید؟!

      راست‌اش نقاشی بلد نیستم
      اما
      این برگ‌ریزان تعلق
      سال‌هاست در تقاطع بارش آبان
      نعش آرزو
      از دلشوره‌ی پاییز می‌کشد!


      آرزو عباسی(پاییزه) خندانک
      ارسال پاسخ
      فروغ فرشیدفر
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۴۵
      درود بر نسرین بانوی عزیز🌹
      درود بر قلم سبز و ستبر و شعر پراز تلنگرشما ...
      بسیار زیبا بود.

      "در سرزمین غصّه و ماتم شکستیم
      ما از تولّد ، مرده و در گور هستیم "

      روزگارتون پربهار .
      ❤🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏🙏

      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۷
      درودها نازنین فروغ عزیزم
      بسیار سپاسگزارم از مهرورزی وحضور ارزشمندتون به امید روزهای خوب برای مردم سرزمینمان 🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۱۳

      🍂 شعرِ بی جان

      هم قافیه گریان شد
      هم وزن پریشان شد
      چَشمم‌ پُرِ باران شد
      زین ماتمِ بی پایان

      از درد ردیفَم مُرد
      از غُصّه غزل آزرد
      دیوانِ دلم پژمرد
      هر واژه شده نالان

      مصرع ز نفَس اُفتاد
      قالب به قفس افتاد
      شاعر به هَرَس افتاد
      این شعر ندارد جان!

      فروغ فرشیدفر
      پاییز ۱۴۰۱

      خندانک
      ارسال پاسخ
      علی معصومی
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۸
      بانو حسینی عزیز خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۸
      درودها برشما جناب معصومی عزیز بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون 🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۱۴

      غرور هبل
      من از سلاله شعرم تو از دیار عسل
      تو واژه واژه عشقی من از تبار غزل

      من از حواله خاکم تو از خرانه کوه
      تو از تراشه سنگی من از غبار زحل

      من آبدره باران تو از طراوت گیلان
      تو از کرانه دریا, من اعتبار گسل

      من آستانه دلوم تو در میانه عقرب
      تو از بهانه آتش من اشتیاق حَمَل

      من آه خسته دردم تو انتهای سکوت
      تو از نشانه جنگی من ابتدای جدل

      من از طریقه کفرم تو جلوه های گناه
      تو لاف گنده لاتی من از غرور هبل

      من و بهانه بودن تو و حلول سحر
      تو از دمیدن خلقت من از زمان ازل
      علی معصومی خندانک
      ارسال پاسخ
      سارا (س.سکوت)
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۰۶:۴۵
      درود بر بانو حسینی عزیز خندانک
      عااالی بود عالی خندانک
      دست قلمتان توانا
      بمانید در نگاه نور ویگانگی خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۹
      درودها نازنین سارا عزیز

      بسیار سپاسگزارم از حضور ارزشمندتون
      برقرار باشید 🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۹
      درودها نازنین سارا عزیز

      بسیار سپاسگزارم از حضور ارزشمندتون
      برقرار باشید 🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۱:۱۵

      می شود یک روز از شهر نفس دل کند و رفت
      از هوای تنگ و تاریک قفس دل کند ورفت

      می شود گل های باغ آرزو را جا گذاشت
      تن به تنهایی زد و با هیچ کس دل کند ورفت

      دست در دست ِخزان تا برگ های غم زده
      بی خیال از میوه های تازه رس دل کند ورفت

      می شود این خاک را تا جوبیار مرگ برد
      از بیابان با تمام خار و خس دل کند و رفت

      خاطرات عشق را در بقچه ای پیچید وگفت
      عشق ما هرگز نمی میرد، سپس دل کند و رفت

      سارا رحیمی
      ۳مهر خندانک
      ارسال پاسخ
      علی مزینانی عسکری
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۷:۴۰
      درودتان باد و دستمریزاد
      زیباست ولی غم انگیز
      خندانک خندانک خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۴۱
      درودهابرشما جناب عسکری عزیز و گرامی بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون برقرار باشید 🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۷

      من آمدم و قبر تو را دیدم و رفتم
      گفتم، که باز آیم و مهمان تو باشم

      افسوس که جامانده این قافله گشتم
      این بار نشدریزه خور خوان تو باشم

      ای شاه بده اذن سفرم باز بیایم
      یک بار دگر زائر ایوان تو باشم

      عمری است حسین گویم و هست ورد زبانم
      حق است که من همره یاران تو باشم

      این قافله هم می رود و دل نگرانم
      خواهم که دمی یاد اسیران تو باشم

      راهم بده ای شاه که درمانده ی راهم
      در کرب و بلا بنده ی احسان تو باشم

      با یاد رقیه بروم پای پیاده
      در خلوت خود یاد غریبان تو باشم

      گر قافله ات یار و مددکار ندارد
      من خاک کف پای یتیمان تو باشم

      والله که مزینانی بود ورد زبانش
      من بنده دربار عزیزان تو باشم
      علی مزینانی عسکری خندانک
      ارسال پاسخ
      محمدرضاذکاوتمند
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۶:۲۴
      درود و عرض ادب
      بسیار زیبا پُر احساس خواندمتان
      شاد باشید و سلامت
      💐💐💐💐💐
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۴۳
      درودها برشما جناب ذکاوتمند ارجمند
      بسیار سپاسگزارم از حضور ارزشمندتون
      مستدام باشید 🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۲

      به لبم اگر رسانی لب خود بدلستانی
      نروم چوخضر آنی پی آب زندگانی
      فکنم زقدروپایه سرآفتاب وسایه
      اگرم شبی چو هاله به کنارمه نشانی
      به جزاینکه زیرتیغت به نشاط جانسپارم
      نرسم زهیچ راهی به حیات جاودانی
      چوقلم اگرسرازمن بزنی زبی وفایی
      به کدام سوکنم روکه توسر خط امانی
      شب وروز درفراقت زدودیده خون فشانم
      مگرازوصال آبی توبر آتشم فشانی
      به نیاز عشق نازم که رهم دهت بکویت
      زغرورحسن روزی اگرازدرم برانی
      به خلاف آنکه آتش نشود زدودپنهان
      زغم تودر د ل من شرری بود نهانی
      به خدنگ جان شکارت چوشدم نشانه گفتم
      نکند به قهر آیی زطریق مهربانی
      زدهان یار کمتر همه کس سخن سراید
      مگرآنکه چون ذکاوت برسد به نکته دانی
      محمدرضا ذکاوتمند خندانک
      ارسال پاسخ
      فاطمه بهرامی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۶:۴۷
      درود نسیرین جان
      بسیار زیبا و عالی سرودی
      نبض قلمتان سبز
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۴۴
      درودها نازنین فاطمه عزیز

      بسیار سپاسگزارم از حضور پرمهرتون مانا باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۷:۴۸

      ناگه به شهر دلهره ها می بری مرا
      قدری درنگ کن ،به کجا می بری مرا

      حالا که پاسخی به سوالم نمی دهی
      تا بیخ رشته های چرا می بری مرا

      من هر قدم که بود به عشق تو پیمودم
      من لا مکانی ام به کجا می بری مرا

      تا اعتصاب شور وغزل می کشانی ام
      تا دم دم های سوز و نوا می بری مرا

      وقتی تمام پرده شب تار می شود
      بر بال ذوق ،سوی خدا می بری مرا
      فاطمه بهرامی خندانک
      ارسال پاسخ
      الهام ابراهیمی
      جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ ۲۲:۵۹
      درود آفرین بر شما👏👏⚘
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۴۷
      درودها برشما نازنینالهام عزیز
      بسیار سپاسگزارم از مهر حضورتون مانا باشید ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۴
      ماهِ پس ابرم چه زمان رخ بنمایی
      تا در بر نورِ تو کنم نغمه سرایی
      من خیره به در منتظرم تا تو بیایی
      می سوزم از این جای تهی آه کجایی
      الهام ابراهیمی🌺🌺❤️❤️
      ارسال پاسخ
      سید محمدرضا لاهیجی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۲۹
      ما همصدا با رهبر منصور هستیم
      اهل بصیرت اهل شهر نور هستیم
      فرزند عشق و ساحت شرع مقدس
      دور از مرام ناکسان کور هستیم


      منیژه قشقایی
      منیژه قشقایی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۵۵
      درود استاد لاهیجی ارجمند خندانک خندانک
      ای کاش می‌دانستیم پرده ها که برافتد آن وقت حقیقت مشخص میشود تا وقت هست آگاه شویم الهی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۴۹
      ای که میکوبی به سینه سنگشان
      باچه قیمت میخوری نیرنگشان
      حال روز میهنم درداست آه
      کی شود پاک این زمین از ننگشان
      جناب لاهیچی انسانم آرزوست 🌺🌺
      ارسال پاسخ
      سید محمدرضا لاهیجی
      سید محمدرضا لاهیجی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۵:۱۶

      خوشنودم از حیوان بودن چرا که بهتر از بی بصیرت بودن‌ست!

      کاش آن‌زمان که عزیزانی چون مصطفی صدرزاده و حججی به درجه شهادت نائل آمدند نیز شاعر بودید!
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۱۸:۱۳
      شما حججی در خاک سوریه رو می‌بینید ومن برادرم محمدرضا را در عملیات والفجر در خاک میهنم‌ که فقط 14سال بیشتر نداشت این است فرق من وشما جناب چه حیف که اینجا یک محفل ادبی ست نه جای بحث وسیاست
      ارسال پاسخ
      منیژه قشقایی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۵۶
      عرض ادب استاد نسرین جان
      غزل بانو ی پاییز همیشه به شعرو عشق خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۰
      درودها نازنین منیژه همیشه عزیزم
      بسیار سپاسگزارم از حضور ارزشمندتون
      برقرار باشید به مهر ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۵۲


      آکورد پرواز می گیرم
      کلاویه ها سبز می شوند
      پرنده ای روی نبض آبی دستم



      ✨✨✨

      پیام آور گات هایی
      سرود هستی سر می دهی
      یا ،شمن شاید
      ابرو بادو گیاه و باران پریشانت


      اوپانیشادهاراشورمی بخشی،
      برهمن ها
      روحانی در هوایت .

      ماه می گوید مهرپیمایی
      پیک با خورشید می زنی ....

      زیبا می نوازی بر قلبم
      شکل می گیری برسرانگشتانم
      شعر می شوی
      منیژه قشقایی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عبدالامیر الهی(مسکین)
      دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۵
      درود و عرض ادب خدمت استاد و سرور گرانقدرم بانو حسینی

      از زندگی جز رنج و حسرتها چه دیدیم؟
      ما زنده ی بازنده ی در گور هستیم


      ماهور و شور از ما جدا افتاد و تنها
      درد آشنای جنگ با شیپور هستیم🌹💐🌹

      بسیار عالی و قابل تحسین، دستمریزاد
      قلمتان ماندگار
      در پناه خدای مهربان باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ۱۶:۴۸
      درودها برشما جناب الهی عزیز بسیار سپاسگزارم از مهرورزی وحضور ارزشمندتون
      خواندید به مهر

      برقرار باشید به مهر حضرت دوست ❤️❤️🌺🌺
      ارسال پاسخ
      نسرین حسینی
      نسرین حسینی
      دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ۱۶:۵۲

      به سینه روضه ی غم دارم امشب
      دلی در سوز و ماتم دارم امشب
      کجایی تکیه گاهم، وقتِ اندوه
      تو را خواهر چرا کم دارم امشب؟
      *****
      دلم تنگ و دو صد غم داره خواهر
      به یکجا دردِ عالم داره خواهر
      نشسته گوشه ای در کُنجِ سینه
      تو را در هر نفس، کم داره خواهر
      *****
      انیس و مونسِ جان از بَرَم رفت
      همایون سایه ای بود از سَرَم رفت
      رفیقِ روزگار تنگ و تارم
      عزیز و مهربانم، خواهرم رفت
      *****
      بِشُد سالی که رُخسارت ندیدم
      گل از گلزارِ لبخندت نچیدم
      از آن روزی که رفتی خواهرم من
      بسی محنت به تنهایی کشیدم
      *****
      چه سختِ با غَمَت تنها نشستن
      به یادت گوشه ای، بُغضی شکستن
      تو را با خاطراتت زنده دیدن
      صدایِ خوش طنینت را شنیدن
      به خنده بینَمَت یک بارِ دیگر
      شَوَم مست از رُخَت، زیبای اختر
      به رقص آیی و من شعری بخوانم
      به وَجد آید ز نو، روح و روانم
      ولی دردا که بس خواب و خیال است
      مرا دیدارِ تو، فرضی محال است
      تو خواب و من به بیداری نشستم
      فراقت را به غم خواری نشستم
      من از خویشم دِگر دل کَنده هستم
      دگر هیچم، به ظاهر زنده هستم
      سرایم شعر و با یادت بسوزم
      به راه رفته ات دیده بِدوزم
      بخوانم نامِ زیبایت شب و روز
      گَهی با خنده گَه، با ناله و سوز
      *****
      نباشم لحظه ای غافل ز یادت
      که تا بینم نشان از روی شادت
      چنان دلتنگِ آغوشت شدم که
      کُنم بر خاکِ گورستان حسادت
      امیر الهی(مسکین)
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ ۱۰:۵۶
      دورد برشما زیبا بود عالی بود🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0