دوشنبه ۲۸ خرداد
|
|
بامن سرجنگی هنوز
لاشه ای پوسیده ام ،با من سرجنگی هنوز
باز دل آیینه باشد لیک تو سنگی هن
|
|
|
|
|
در من هزاران درد می پیچد
وقتی که تاوان غم عشق است تنهایی ...
|
|
|
|
|
گفتی
عشق چوآید برد هوش دل فرزانه را
حال گویم تورا
|
|
|
|
|
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ
چرا داری همیشه با دلم جنگ
تو که اسب مرادت را سواری
ن
|
|
|
|
|
درمیان ما کدامین شاعر از ما جدا
|
|
|
|
|
باران کجایی
دلم تنگ تنگ برایت
گم شده جای پایت
|
|
|
|
|
خسته ام از تار وپـــــــــود زنـــدگی
خسته از بـــــــــــود ونــــبود زندگی
هستی را دادم به ف
|
|
|
|
|
بی تو با هجوم سرمای زمستان چه کنم؟
بی تو با هجمه غم دراین بیابان چه کنم؟
نازنینم،تاب تحمل به م
|
|
|
|
|
با خبری ای عشق زیبای من
دلبر من گشتی ز دنیای من
چشم نگرانم دلم یاد توست
قیمت این عشق دل پاک
|
|
|
|
|
خوانی نیوه روژ
کاتی نیوه روژ ، که روژی جوان ، ده روه یشته نیوه راستی ئاسمان و باله نده له سیب
|
|
|
|
|
وقتی تو گل می آمدی سمت خراسان
دانسته بودی می شوی انگور
|
|
|
|
|
عهد بستم باخدا
شعر هر پروانه ای حاشا کنم
پیله هایی تنگ
|
|
|
|
|
دیشب به خوابم آمدی، خوابم همه گل واژه شد
|
|
|
|
|
مرغ پر سوخته ام ، رخصت پروازم نیست
نقطه ای گمشده ام ، طالع دمسازم نیست
چه کنم با که ز بیداد تو
|
|
|
|
|
باران ، غروب ، سینه ی بی تاب ، ما دو تا ...
|
|
|
|
|
محرم شد بسوزاند جگر هم
زچشمت اَشک ریزان تا صفر هم
برای�
|
|
|
|
|
ای غم بسوزد خرمنت تا کی بجان آتش زنی ؟
با تیشه مسموم خود
|
|
|
|
|
من عاشقِ رویاییِ تصویرِ توام
|
|
|
|
|
ستاره هست وُ
کهکشانی نیست
|
|
|
|
|
به اغوش دخترکانی
از جنس نور
برسانی!
که نور هیچ انسانی
|
|
|
|
|
آتش دل
دوستی مرا گفت :
" فرو نده بغض هایت را که آتش می زن
|
|
|
|
|
بوی لبو و شلغم ، بخار باقلا و ذرت مکزیکی در سرمای زیر صفر
نشانه ی درستی برای زمستان نیست
ا
|
|
|
|
|
اقای معرفت/کمکت/ که نکرد هیچ به تنتم لطمه زد
|
|
|
|
|
اخم دارد این چهره ی پکر از درد ِ خاموشی
می شود بغض را بخورد توی این صبح
می شود گریه را
|
|
|
|
|
من از تو، از خودم، از او، شما، ایشان طلبکارم
|
|
|
|
|
به خیالت دخیل می بندم تا به آن چشم مهربان برسم
قلب خود را به سینه می کوبم هر شب و روز تا به جان برس
|
|
|
|
|
شادی ز مغز زاید؛ غم هم ز عقل آید *
|
|
|
|
|
شب یلدا
شب یلدا دلـم در سوز وساز است
مسیر عشق تـــــو راه دراز است
دراین شب رو نهم
|
|
|
|
|
نمی گُنجد در این زندان، تمامِ شعرهای من
رهایم کن، دمی شاید دگرگون شد هوای من
ه
|
|
|
|
|
به سادگی بگیم
ان سوی جهان
که بهار ما با شما یکی ست
|
|
|
|
|
مادرم کاسه ي قلبم از دستش
افتاد و شکست
ديده ي رئوفش را ز خود رنجاندم
|
|
|
|
|
سوگند به چکمه آویزهای اسفالت ِ داغ ِآگاهی
به چوب دست های افتخار ِدانایی
به فریادهای س
|
|
|
|
|
قد خم سوغات از شام خراب أورده ام
اي لب تشنه كجايي جرعه أب أورده ام
|
|
|
|
|
یه روزی میگه بیزاره یه روز عشق منه
نمودونه میخاد بمونه یا دل بکنه
|
|
|
|
|
وقتي بوي تنت
بر باد ميدهد شقايق هاي وحشي را..
|
|
|
|
|
آماده ام که ساده بمیرم برای تو .................
|
|
|
|
|
ارزانی همه دوستان سروده ناب
|
|
|
|
|
آبستنند یکسره کره الاغ ها...
|
|
|
|
|
بسوز ای دل که اربعین است
چهلمین روزعزای حسین است
بی وف
|
|
|
|
|
دل مـا غـرقـه در شـور عـزا شد...
|
|
|
|
|
در بیابان جنون ، مجنون نشد ما را حریف
یا حریفی نیست ما را یا نشد با ما حریف
غوطه ها خوردیم در
|
|
|
|
|
منم و حسرت یک دم که کشم از بویت
|
|
|
|
|
کودکیهایمان چه زود گذشت،
ما چه بی ادّعا بزرگ شدیم!
|
|
|
|
|
آیینه شبانه ام ، کــــــــــــرنش بی کرانه ام
مست بمان
|
|
|
|
|
همین که از رخ ماهـت شب یلـــــدا برافــــــــــروزم
دو چشم عاشقـم را رو به دنیـــای تـــــــ
|
|
|
|
|
یک ریز دست آسمان عاشقان لرزید
بازم به رعدی ، عشق در بغض جهان لرزید
مردی که تنها بالکن
|
|
|
|
|
کسی باور ندارد
کسی باور ندارد
که من بیدارم
|
|
|
|
|
کار زشت من
هیچگاه از دیده گان تو
مخفی نماند
زیرا تو همواره
خدایگان عشق منی
|
|
|
|
|
درد دارد!
وقتی صدای پرندگان سرزمینم گرفته است ....
و بال
|
|
|
|
|
امشب از قافله ي عمر خبري نيست مرا
من از اين جوي فنا مرگ بخواهم يا نه
|
|
|
|
|
عشق همین نزدیکی است
پشت دیوار دلم
|
|
|
|
|
گـــرم است آغـوش غـزل ... امـا نمی دانم
خوابم و یا در شـعله چون پروانه می رقصم
|
|
|
|
|
شب است و خیسم از این گریه های تند و یکریز نگاهت
تلاطم در نفس های بریده
در تبسم های تلخ گاه گاه
|
|
|
|
|
چون بر زمین خوردی ثابت شودحکایت
|
|
|
|
|
نفس کشیده ای انگار در هوای دلم
که از ازل به هوای تو مبتلای دلم
|
|
|
|
|
گفتم که یک غزل بنویسم برای تو
تا اینکه حس من برساند صدا
|
|
|
|
|
عشق تو زندان من اما نگهبانی نداشت
درد عشق تو بجز مردن که درمانی نداشت
|
|
|
|
|
جنگ طف 14(دلاوری امام حسین علیه السلام 1)
|
|
|
|
|
عذر خواهم بابت این سروده(یلداتون مبارک.خوش وخرم باشید)
|
|
|
|
|
اربعین است و دلم پر ماتم است
یاد اکبر، یاد لیلا می کنم
|
|
|
|
|
دو نوشته تقدیم می شوند.
درود بر شما که می خوانید یا نمی خوانید و ممنون اگر می خوانید!
|
|
|
|
|
یلدا بیا و دست ز دامان شب بکش
|
|
|
|
|
یک شب بیا و بال و پرت را به من بده
حس قشنگِ دور و برت را به من بده
از سیبِ سرخِ باغِ لبانت نچی
|
|
|
|
|
یواشکی درد می کشم
از این پهلو و پهلویی دیگر
نکند بفهمی عاشق شده ام
نکند حواس چکاوک را بدز
|
|
|
|
|
به یاد کودکی که امشب شصت ثانیه بیشتر از همیشه ترس را در آغوش می کشد و با آرزوی جهانی آزاد و پر از صل
|
|
|
|
|
حریر رو، بر روی آتش دل،
جلز و ولز، فریاد میکشد
|
|
|
|
|
نمی دانم چرا مردم به جای اعتراض می خندند
|
|
|
|
|
باید امشب تو بیایی وسبو را ببری
این غزلهای لک سلسله مو را ببری
تو نباید که دگر حرمله ب
|
|
|
|
|
شیرازه ی زندگی به دستان ِ غم است
|
|
|
|
|
من همان طفل نو دبستانم ، در حصار کلاس مژگانت
|
|
|
|
|
تصویر خواب کوتاهم رامی کشیدم
خوابی به گرمی خدا را نوشیدم
|
|
|
مجموع ۱۲۴۸۰۹ پست فعال در ۱۵۶۱ صفحه |