سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
    24 شوال 1445
      Thursday 2 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        سرنوشت
        ارسال شده توسط

        حامی تنها

        در تاریخ : جمعه ۲۹ شهريور ۱۳۹۲ ۱۸:۰۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۲۵ | نظرات : ۱۱

        غروبی دیگر و باز هم تنهایی و هزار فکر و خیال . نشسته ام کنار پنجره و به تماشای آنچه که از آسمان می بارد فکر میکنم
        اندکی میگذرد . چشمانم را می بندم و در رویایی تلخ غرق می شوم . چند ثانیه بیشتر نمی گذرد که شاهراه عاشقی ، هم آواز آسمان ، تن به بارش نداشته هایش می دهد . پهنه ی این کویر سرما زده را چشمه ی آبی فرا می گیرد . آنچنان می جوشد از دلم ، گویی که سال ها به اجبار تن به اسارت داده است . لبانم باز نمی شوند . تلاطم حاصل از رهایی این چشمه ی خروشان هم سکوتش را نمی شکند سال ها پیش ، قاصدکی لبانش را بوسید و بشارت داد که شه زاده ی آرزوهایت در راه است . اندکی دیگر میرسد . برخیز که فرصت تنگ است . باورش سخت بود اما عطر تنت ، سوار بر بال های نسیم خبر از صداقت این پیامبر نوظهور می داد . پیله ها شکافتند و من ، همراه با شاپرک های عاشق ، به پیشواز مهتاب شب های خیالم رفتم .
        می اندیشیدم بازگشته و این بار شهرزاد یلدای من خواهد شد
        اما نه ...
        کاش خدا می دانست آدمی با خیال نفس می کشد .
        کاش می دانست که او هم یک رویاست برای دل های ساده ای که امید به دیدارش دارند .
        کاش می دانست خانه ای که آباد است را ویران کردن چه دردی دارد
        نمی دانم چرا همه ی تلخی این جام نصیب من می شود
        به هر حال
        مهتاب خانه ای دیگر شد .
        راه سوا بود و من نمی دانستم که بر سر دوراهی انتخاب او ایستاده ام
        آری
        نمی دانستم که خیال او نیز همبستر رویای دیگری شده .
        به اینجا که می رسم، پلک می گشایم تا فارغ از هرچه رویاست  باز هم شاهد هنرنمایی چشمان آسمان باشم ...

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۲۲۷۵ در تاریخ جمعه ۲۹ شهريور ۱۳۹۲ ۱۸:۰۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0