پنجشنبه ۱۱ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ معجون کلاغ شاعر رامین جهانگیرزاده
|
|
آهنگی غمگین در من جاری می شود
آهنگی سرخ
کمی گرم
و چه زود سرد می شود
|
|
|
|
|
صندلی سبز تشک خوبی ست
برای خوابیدن فریادها
|
|
|
|
|
سری دارم که از تابوت کلاغی سر بر آورد
|
|
|
|
|
خورشید
در آخرین رویای پنگوئن ها یخ زد
|
|
|
|
|
دیوانه ای بر سر قابلمه ای گذاشته بود و می گفت او من هستم
|
|
|
|
|
ببخشید خانم
قلب شما فروشی نیست؟!!
|
|
|
|
|
تو فیل را عطسه می کنی
غرورت می شکند
|
|
|
|
|
مرا در آغوشت بگیر!
تا معتدل شویم.
|
|
|
|
|
او عاشق بادبادکهاییست
که در آخرین نبرد بادها درب و داغون شدند
|
|
|
|
|
گربه ها را به سوی خاورمیانه
پرت نکنید.
|
|
|
|
|
هری پاتر وقتی که در آسانسور گیر می کند
|
|
|
|
|
آمدی که ببازم
ایستاده بوسیدنت را
|
|
|
|
|
حال من ائلای
حال من تنگ و منگ
حال من داروینی ست
|
|
|
|
|
وقتی که به سرزمین
سیب زمینی های سرخ
سفر کرده بودم
|
|
|
|
|
کات! کات! کات!
این حرکت از یک بازیگر حرفه ای بعید است
|
|
|
|
|
فهم ما دچار
از خودراندگی شده است
|
|
|
|
|
چشمانم مرده شورهای دو قلویی هستند
|
|
|
|
|
دیگر میلی به خوردن خیابانها ندارم.
|
|
|
|
|
وقتی که کفشهای پاشنه بلندت
خیابانها را بلعیدند
|
|
|
|
|
بینی ام رفت به میدان انقلاب
|
|
|
|
|
آن یک ماده گرگ بود
که پس از خوردن شعرهایم
گیاهخوار شد
|
|
|
|
|
وایتکسها را بریز
روی خیالهایت
که لکه دارند
|
|
|
|
|
ساعت دو نیم نیمه شب
جیرجیرکها
در زخمهای نامرئی یم
تخم می گذارند
|
|
|
|
|
صدایش توی قابلمه انعکاس می یافت
تا سخن آغاز گردد
|
|
|
|
|
باشماقلاریم قاناد چیخاردیب
اوچوب گئتدیلر
|
|
|
|
|
پنجشنبهها روز جهانی خرگوشهاست
|
|
|