صفحه رسمی شاعر آذر مهتدی
|
آذر مهتدی
|
تاریخ تولد: | جمعه ۱ دی ۱۳۴۰ |
برج تولد: | |
گروه: | شاعران کلاسیک |
جنسیت: | زن |
تاریخ عضویت: | شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹ | شغل: | دبیر هنر |
محل سکونت: | تهران |
علاقه مندی ها: | شعر و ترانه نقاشی و هنرهای صنایع دستی و سنتی داستان و نمایش و فیلمنامه و... |
امتیاز : | ۸۱۹۵ |
تا کنون 337 کاربر 2584 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: عاشق یادگیری ام از هر فردی که هنری را دارد حتی اگر شاگردم باشد. از نقاشی و طراحی لذت می برم دو تا کتابم در زمینه کودک چاپ شده جلد اول رمان پیمانه رنج را تمام کردم و در حال نوشتن داستانهای فولکوریک هستم . اگر کاری را بلد باشم با دل و جان آموزش می دهم. اگر کسی محترمانه اشتباهاتم را تذکر دهد با دل و جان پذیرام. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
آسمانم ...زمین سر سبزی
آبی ات پاک و ساده بی رمزی
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۸۸۸۰ در تاریخ ۲ هفته پیش
نظرات: ۳۹
|
|
رفتم از یاد تو آری؟ که چنین بی خبری؟
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۸۴۲۲ در تاریخ چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ ۰۲:۴۶
نظرات: ۵۵
|
|
امیدی نیست وقتی بی وفایی ست ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۸۶۶ در تاریخ يکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲ ۲۳:۱۵
نظرات: ۹۹
|
|
ولی با خفت و خواری تکراری
که می جنگی و مغلوبی
چه باید کرد ؟
نمی داند تو می دانی؟
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۶۵۷ در تاریخ شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ ۰۰:۴۱
نظرات: ۵۷
|
|
رفتنت را نظاره می کنم
بی آن که بدانم بازگشتی
دارد
در فردایی
که نمی دانم
هستم؟
هستی؟
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۲۵۳۳۵ در تاریخ شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲ ۲۰:۴۳
نظرات: ۴۳
مجموع ۱۴۹ پست فعال در ۳۰ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر آذر مهتدی
|
|
زنی را دیدم که بازار را در زنبیلش حمل می کرد، مردی به دنبالش می دوید و کودکی با سبدی از التماس محبتش را گدایی می کرد، مرد دستهایش را در جیب پنهان کرده بود. شاید تتمه دارایی اش را محکم چ
|
|
دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ ۰۴:۴۴
نظرات: ۱۳
|
|
با تبریک به میلاد بانوی نمونه مادر پدر حضرت زهرا و روز زن و مادر بر دوستان شعر نابی. دوست نادیده من فاطمه .ک نوشته بودی: به لحن شیرین اصفهانی(لهجه نمی گویم چون ک
|
|
چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۴۹
نظرات: ۹
|
|
طنز پرداز نیستم اما همیشه چیزی تو چنته دارم که تو جمع دوستان مورد توجه قرار بگیرم. تو جمع خانواده ام تا جایی که ادب اجازه بده سربه سر بچه ها و بزرگترها می ذارم . اما در رابطه با مراسم و تجلیل از مقام
|
|
دوشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ ۰۴:۱۶
نظرات: ۲۴
|
|
تلفن زنگ خورد خواهرم بود؛ گوشی را برداشتم:جانم؟ :الو سلام خوبی ؟ :سلام بهترم : مگه مریض بودی؟ :نه فقط یک کم سرفه و تب و ... :راس میگی؟ :نه.. شوخی کردم :خ
|
|
دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹ ۰۵:۳۱
نظرات: ۸
|
|
برای نوشتن رمانم پیمانه رنج نیاز به اطلاعات تاریخی دارم که در تحقیق و تفحصات به موارد جالبی بر خوردم که دوست داشتم به اشتراک دوستان هم بگذارم. مثلا کوبه در خانه در قدیم وجود داشته است. کوبه یا در
|
|
پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۹ ۰۶:۰۶
نظرات: ۰
مجموع ۵۸ پست فعال در ۱۲ صفحه |