سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        گفتم عیال را از تو بی اختیار میترسم

        شعری از

        سعید عرفانی عرفان

        از دفتر برای تو نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۵۹ شماره ثبت ۹۱۵۲۸
          بازدید : ۲۴۱   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید عرفانی عرفان

        گفتم عیال را که از تو بی اختیار میترسم
                گفتا من از اشعار عاشقانه گهگدار میترسم
        گفتم سفر به شمال در این هوا  میچسبد
               گفتا من از نیش پشه ها در بهار میترسم
        گفتم که خسته ام شاید سفر روم چندی
              گفتا من از تنهایی در شبهای تار میترسم
        گفتم از برای دیدار مادر چندی سفر برو
               گفتا از ماندن تو بی شام و نهار میترسم
        گفتم مُردم و آخر تلخی هجران  نچشیدم
                گفتا من از تنهایی شوهر بیقرار میترسم
        گفتم نگران نشو آخر من که تنها نمیمانم
                گفتا ز آنکه ترا اید شبها در کنار میترسم
        گفتم آخر این بی اعتمادی ز چه روست
                گفتا از اعتماد بنفس شاعر بیکار میترسم
        گفتم من دعوتم به مجلس بزم و میهمانی
                گفتا  از مستی میهمانان میگسار میترسم
        گفتم  میل تیهو داری بگو تا به شکار روم 
                گفتا که از تنها رفتن ات به شکار میترسم
        گفتم وقت انست با خدای کمی خلوت کنم
                گفتا از اعتکاف مرد شب زنده دار میترسم
        گفتم مدیون میشوی گر مرا قضاوت کنی
                 گفتا که من هم از قضاوت روزگار میترسم
        گفتم برای تفنن چندی به دیدار خواهرت برو
                 گفتا نمی دانی مگر از محله پا منار میترسم
        گفتم بداهه حیف از ایام که بی نگار بگذرد
                  گفتا من از این بداهه  و آن نگار میترسم
        گفتم شعر و غزل خود بر زبان جاری میشود
                  گفتا که من از غزل های  بی اختیار میترسم
        گفتم کاش بمیرم تا ز دستم راحت گردی
                  گفتا ز حوران بهشت و تخت و دار میترسم
        گفتم جای سیه رویان نمیدانی جهنم است
                   گفتا که از دوزخ و روسپیان گنهکار  میترسم
        گفتم ای کاش عرفان را خدا نیافریده بود
                    گفتا از سفسطه این چنین بودار میترسم
        #سعیدعرفانی
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۳۰
        درود بزرگوار
        به شعر ناب خوش آمدید
        سروده های زیبایی را هدیه آوردید
        موفق باشید خندانک
        سعید عرفانی عرفان
        سعید عرفانی عرفان
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۵۷
        درود بر استاد چشمه گرانقدر🌹🌹🙏🙏
        ارسال پاسخ
        مجتبی جهانیان
        دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۳۷
        عالی سروده اید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلامت و شاد باشید
        سعید عرفانی عرفان
        سعید عرفانی عرفان
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۵۸
        ممنونم جناب جهانیان.🙏🙏🌹🌹
        ارسال پاسخ
        سینا خواجه زاده
        دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۱۶
        گفتم ای کاش عرفان را خدا نیافریده بود
        از سفسطه این چنین بودار میترسم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما شاعر گرامی جناب عرفانی عرفان سروده تان بسیار زیباست.
        سعید عرفانی عرفان
        سعید عرفانی عرفان
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۵۸
        درود بر جناب خواجه زاده گرانقدر🌹🌹🙏🙏
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۵ آبان ۱۳۹۹ ۲۱:۵۰
        سلام دوست عزیز
        تواناییتان ستودنی ست . شعر را که خواندم در دلم گذشت که شرحی بر این سطور نمکین بنویسم که دیدم شاعر باب نقد را بسته است و خلوتی را بر شلوغی ترجیح میدهد . باری احترام به خواست شاعر اولی تر است خندانک
        سعید عرفانی عرفان
        سعید عرفانی عرفان
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۵۷
        درود بر جناب مانا شاعر گرانقدر .
        زحمت کشیدید قربان .خدمت دوست بزرگوارم عرض کنم
        این مسئله به جهت عدم نقد پذیری نیست بلکه بواسطه تجربه ای ناخوشایندی است که در یکی از سایتها داشتم دیگر از آن زمان تصمیم گرفتم نقدی داشتم خصوصی ارسال کنم و پذیرای نقدهای خصوصی دوستان نیز باشم .
        پیشاپیش عذر خواهی مرا بپذیرید 🙏🙏🌹🌹
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0