"در او درختی بود میوه اش همه عشق"
شادی او شادی و غمش غم عشق
در موج مویش هزار شعر و غزل
از چشم او می چکید شبنم عشق
گم بود در روشنای او خورشید
گرمای مِهرش انیس و همدم عشق
قلبی که در آسمان آبی او
رقصان و پاینده بود پرچم عشق
معصومه چون گل میان باغ خزان
در شهر دل شهره بود مریم عشق
زیباتر از هر غزال دشت غزل
زخمی ترین انتظار مرهم عشق
عاشق ترین زن در انزوای زمین
تنهاترین بازمانده ی بم عشق
گم می شود نام من به حرمت تو
اینجا سخن از تو است محرم عشق
(م. فریاد)