پنجشنبه ۱۱ ارديبهشت
سیل گِل آلوده شعری از فائزه ناظر
از دفتر صدای قلب من نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۸ ۱۰:۵۷ شماره ثبت ۷۲۵۰۰
بازدید : ۳۸۵ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب فائزه ناظر
|
سیل آمد و هر چه را که من داشته ام با خود برد
بی وقفه، به سوئی که مَپِنداشته ام با خود برد
هر چیز که روی این زمین بود و نبود
شب بو و بنفشه ها که من کاشته ام با خود برد
این سیلِ گل آلوده مرا حیران ساخت
بی رحم شدو طفلِ بغل داشته ام با خود برد
عید است ولی خانه و کاشانۀ من غرق غم است
نخ ها که به زحمت گران ریشته ام با خود برد
ای داد، کسی ناله و زجّه های من را نشنید
جانی که درونِ سینه انباشته ام با خود برد
8 فروردین 98
با نهایت تاثرو تاسف از حادثه ی اخیر برای هم وطنان عزیزمان
به امید روزی که هرروز تسلیت گوی عزیزان کشورمان نباشیم
(شعر از زبان مادری سیل زده )
|
نقدها و نظرات
|
سپاس از حضورتان استاد عباسی گرامی | |
|
سپاس جناب اسماعیل وندی محترم زیباخواندید گرامی | |
|
سپاس فراوان از حضورتان جناب براهویی محترم | |
|
سپاس از حضورتان ممنون به مهرخواندید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بجا و زیبا بود
دستمریزاد
تشکر از دعای خیر شما