سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        راه عاشق!

        شعری از

        محمد حسن ایوبی

        از دفتر گام های عاشقی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۵ ۰۱:۵۷ شماره ثبت ۴۹۸۴۹
          بازدید : ۶۰۶   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب محمد حسن ایوبی

        صحبت از عشق شد و. . .ناله ی پردرد شدیم!
        در مسیر سبز آن. . .در بلندای مسیر سختمان. . .
        بار ها مرد شدیم!
        عشق رفتار غریبی میکند!
        آتشی کم میفروزد در دل دیوانگان. . .
        تا که آهسته بسوزاند دل این عاشقان. . .
        سوخته جانان!
        زندگی را دوست میدارند چنان. . .
        که به سوختن عادتی همواره دارند و خوشند!
        بی توجه به دل خویشند و راضی از قدر. . .
        به تماشایی،نگاهی قانعند!
        عمری از وصف دل سوخته شان گو سخن. . اعتنایی به
        کلامت نکنند!
        جمله ای از حال یاران نیارید به لب. . .به کلامی ز رخ
        یار دگرگون میشوند!
        عشق رفتار غریبی میکند!
        گر در این راه بمانی رنج و افتادن تحمل بکنی. . .
        او به زیبایی گشاید قفل آن بسته دری. . .
        که شب و روز خدا سینه اش کوفته ای!
        صحبت از عشق بس است!
        زین به بعد باید که معشوقت ستایش بکنی. .
        این سفر دیگر به فکر تو و تصمیم تو نیست. . .
        جز رسیدن به هدف. . .
        جان دادن در عمل،
        چاره چیست؟
        این سفر گاهی به اشکی،درب ها را میگشاید!
        گاه جان را میدهی. . .مانده ی راهش میشوی!
        از دو چشم خیس و جان!
        باید گذشت. . .
        بی سر و چشم باید سوی یار خود برفت!
        هان ای ساعی این را عظیم!
        گر به جان آمده ای،عاشقی. . .
        معشوق خودت دراین زمان یافته ای!
        جان بخواه از یار جانی. . .
        زندگی را از دوچشمانش ببین. . .
        خسته ی راهی و بی جان. . .
        شانه هایش را،
        دو دستش را،بگیر!
        حال سر بر شانه اش. . .
        خواهی بخواب. . .
        خواهی بمیر!

        "محمد حسن ایوبی"
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶ ۲۰:۴۵
        سلام

        زنده باد بحرطویل دلنشینی خواندم از قلم پربار شما

        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶ ۱۳:۰۶
        درودتان
        ممنون که به یک از اولین سروده های بنده سر زدید
        مهرتان جاودان خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        چهارشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۵ ۰۵:۲۱
        درود برشما
        آن چه از دل برآید به دل هم مینشیند...
        زیبا و دلنشین خندانک
        مجنون ملایری
        چهارشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۲۱
        با سلام بسیار زیبا
        شریف شریفیان
        چهارشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۵ ۱۳:۳۶
        درود گرامی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۵ ۲۰:۴۷
        درود خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0