چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت
چشمان چنگیزی شعری از حنظله ربانی
از دفتر حدیث دل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۵۷ شماره ثبت ۴۹۲۲۹
بازدید : ۶۰۷ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب حنظله ربانی
|
هی چنگ می زد ، چنگ می زد ، چنگ می زد
چنگیز چشمانش که دم از جنگ می زد
می آمد و سرسبزی ام را سرخ می کرد
با خون من لب های خود را رنگ می زد
یک آسمان آیینه با خود داشت اما
بر عکس آن آیینه ها نیرنگ می زد
آهسته آهسته قدم می ریخت در شهر
دل - شیشه های عابران را سنگ می زد
با این که نام از شهر " عشق - آباد " هم داشت
در عشق بازی ها کمیتش لنگ می زد
ای کاش ! دست از دشمنی می شست ، ای کاش !
دستی به من می داد و قید جنگ می زد
حنظله ربانی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
با خون من لب های خود را رنگ می زد
درود
غزل بسیاررررررررزیباییییییییییی بود