باز بازی

درود ارمین عزیز
شعر با حس وحالی بود
البته مشکلات زیادی هم داشت
که چون خودت خواستی کمکت کنم برات می گم
اول اینکه چون زبونش عامیانه وخودمانی بود
قالبش ترانه است
نه دوبیتی
دومن وزن وقوافی اش اگه درست باشه بهتره
وسوم هم اینکه باید تصویرسازی بیشتری داشته باشه
تا ازشکل ساده اش دربیاد
حس وحال داشت اما شاعرانه ترباید حرف بزنی
این قصه ی بارون واشک وتنهایی یه قصه ی تکراریه که همه دیگه توشعراشون می گن
باید بایه زبان متفاوت وجدیدی ازش بگی
البته همین که می نویسی عالیه
نبایدجابزنی وازانتقاد بترسی
کم کم راه می افتی
هرجا که می بینی نمی تونی کلاسیک بگی خودت رو ازوزن رها کن
وسپید بنویس
مطمانن با سعی وتلاش
موفق خواهی شد
هرسوالی داشتی بازم درخدمتم برادرگلم
با آرزوی بهترینها