پنجشنبه ۱۱ ارديبهشت
لحظه آخر شعری از میلاد منصف
از دفتر خواب خیال نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۴ ۱۲:۲۰ شماره ثبت ۴۱۱۶۵
بازدید : ۳۹۹ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب میلاد منصف
|
رفتنت لحظه ای که باید میموندی
گلواژه های ابریه شعرمو خشکوند
پرکشید رفت حسی که از خودش گذشت و به خاطر تو همه رویا هاشو سوزوند
خودت نیستی خاطراتت مونده
خاطراتت بغض گلومو ترکونده
دلم رو از تو سینه رونده
انگار رو زمین جا مونده
همیشه قصه همین بوده
ببین ببین چشامو گریونده
گریه کن ابر خشکیده احساس من
شاید از باریدن تو تر شه گلای کاغذی رو پیرهن
جون بگیرن بشکفن واسه این زندونی تن
واسه کسی که قلبش شده از جنس آهن
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.