سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 1 خرداد 1403
  • روز بهره‌وري و بهينه‌سازي مصرف
  • روز بزرگداشت ملاصدرا، صدرالمتألهين
  • آغاز محاصرة اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسط آمريكا، 1359 هـ ش
14 ذو القعدة 1445
    Tuesday 21 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      سه شنبه ۱ خرداد

      رویای دیدار ...

      شعری از

      مسعود مسجدی اصفهانی(ساعی)

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۹ شماره ثبت ۳۹۲۶۱
        بازدید : ۵۹۰   |    نظرات : ۳۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مسعود مسجدی اصفهانی(ساعی)

      در خواب می دیدم شبی آتش گرفت این جـــان من
      معشوق رفت از دست من از کف برفت ایمـان من
      ***
       
      رویا حقیقت یافت تـــــا حسرت بمــــاند بر دلـــــم
      جــــانم بسوزد در غمش گرید ز خون چشمـان من
      ***
       
      شرح فــــــــــــراق دوست را باید شنید از آن لبی
      چون می نوازد از دمش آتش زند دامــــــــــان من
      ***
       
      روز و شبم پیوسته در این فـــــــکر می باشد چرا
      رنـــــگ رخش پیدا نشد در پرده مـــــــــژگان من
       
      ***
      خـــــــواهم گدایی بر در کویش شوم تا بنـــــــگرد
      هرچند اندک گوشه ای آن یــــــار و آن جانان من
      ***
       
      تسلیم می باشم اگر فرمـــــــان کند آن مهربـــــان
      ای کاش می شد هر زمان گیرد به کف دستان من
      ***
       
      انگشت حیرت بر دهـــــان دارم گناهم چیست باز
      کز من بگرداند همی رویش شه و سلطــــــان من
      ***
       
      هر دم فـــــراقش ناله ها بر این دل بیمـــــار کرد
      نوشیدن یک جـــــرعه از عشقش کند درمان من
       
      ***
      مجنون تر از هر عاشقی در انتظــــــارم رخ دهد
      لیلی رخ پنهان خود بر چشم خون گریــــــان من
      ***
       
      یاری که در رویای من بر جـــــــانم آتش می زند
      با دیدنش تابــــــان شود این دیده حیـــــــران من
       
      ***
      ساعی غمش پنهان کند چون آرزویی بیش نیست
      رویای دیدارش کند شاید گل افشان جــــــــان من
       
      ***
       
      " مسعود مسجدی(ساعی) "
      ۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0