سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 13 ارديبهشت 1404
    7 ذو القعدة 1446
      Saturday 3 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

        شنبه ۱۳ ارديبهشت

        صــــدای آشـــــــــــنـــا

        شعری از

        حسین اسکندری(غریب)

        از دفتر عرفانی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۹ آبان ۱۳۹۳ ۱۹:۲۸ شماره ثبت ۳۱۳۶۲
          بازدید : ۶۲۵   |    نظرات : ۲۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین اسکندری(غریب)
        آخرین اشعار ناب حسین اسکندری(غریب)

        صــــــدای آشـــــنا
         
        دیـشـب نشـــسته بودم ، بـــر قـلًـــه هــای مســتـی
        دیـــدم صــــدائــی آمـد ، گــفتـــا چـــرا نشـــستـی؟
         
        گـــفـتــم دلـــم گـــرفـتـــه ، آقـــا بــگـو کـجــائــی؟
        گــفـتــا بشـین و بـشمار ، آن سکًـه ها که جـَستـی
         
        ای بـنــده ی خــلایـق ، تـــاکـی چـنـیــن نـشـیـنی؟
        تــا کـــی مــرا بـخوانـــی ، بـا کـــوله بـار پسـتی؟
         
        از مـن نـشـان نجــوئـی ، بــرلــب نــدا نـگــوئـی
        بــر مــن دلــی نــدادی ، از حــقً دلـی گـسـستـی
         
        در فــکـر شــعـروشـوری ، از قــافـلـه تــو دوری
        بـا اینــهـمه صبـــوری ، در انتـــظـار نـشــستــی؟
         
        بـــا حــقً ســرِ نمــازی ، وقتـــیـکـه بی نیـــازی
        امًـا بـه حــکـم بــازی ، قــلبــی چــرا شـکـسـتـی؟
         
        بــر آشـــنـا نـظـر کــن ، از بــاطــلان حـــذرکـن
        از کـوی ما گـذر کـن ، بـرمـا تو دل چــو بـستـی
         
        هـــر آشــنـا کـــه نالـــد ، آه اش زچـــشم مـا بیـن
        در محــضـر عـــدالـت ، وقـتیــکه مـی نشــستـی
         
        از مـن نـشـان چـو خـواهی ، درچشـم آشـنـا بیـن
        دسـت فـتـــاده گـیـری ، ازبـنـد شــب تـو رَسـتـی
         
        من چون"غریب" کــوی ات ، درظـاهـرونهـانـم
        هـرمشـکلی که وا شد ، با دسـت خــود تو بستـی
         
         
        حسین اسکندری"غریب"

        92/04/03
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1