درعشق خائن میشوی ،من هم دلالت می کنم
بر خط سبز عاشقی ،قصد خیانت می کنم
بر چشم پر گناه تو ،همواره مات و خیره ام
در دید ه گان هیز تو ، تیر هلاکت می کنم
سحرکلامت رو شده، ذاتت مریض و خائن است
با رقص ساحرانه ام، من هم رسالت می کنم
در ابتدال خاطرات ، این دل دگر مرداب شد
با انحنای سادگی، در تو سیاست می کنم
ای عطر و طعم لعنتی! ، جام دغل بودی گران
با خدعه ونیرنگ و مکر ، من هم عنایت می کنم
بی شرم وهرزه میشوی ،بی وقفه هیزی می کنی
در حیرت نگاه تو، بارها شرارت می کنم
قصد خیانت می کنی ،من هم اجابت می کنم
بر خط عشق و عاطفه ،من هم جسارت می کنم
از تو تاسی می کنم ،عطر بکارت میزنم
بر تو من همواره نفرین می کنم ،تا ابد در تو قیامت می کنم
.
پیش روی چشم تو بارها خیانت می کنم
با رقیبت من رفاقت می کنم،بارهاقصاصت می کنم
.
.
( برتو من آری خیانت می کنم )
(با رقیبانت ، رفاقت می کنم)
.
(بر تو من همواره ،نفرین می کنم)
(تا ابد در تو قیامت می کنم)
.
(ناهید نوش آبادی)
_________________________________--
شاعر! جسارت کلام این زن را به متانت حضورت ببخش
شهامت میخواهد پا در افکار زنی گذاشتن که روزها برای تمامیت بودن مردانه می جنگد و
شبها بالشت از هق هق گریه های زنانه اش خیس ِخیس.
شاعر ! جسارت سنگین نوشته های بدو پاره پاره را به شهامت خوب بودنت بارهاببخش.
با نیمی از درد های پیچیده در جان ،جسارت حقارت خیانت در نامه پاره ها خلاصه شده.
تنها پاره خلاصه ای ازدرد.فاصله تا عمل زیاد ولی اما خیلی خیلی ممکن!
__________________________________
قسمتی از : پاره نوشته های ماهرخ عزیزبرای کسیکه قرار بود ماست نونش شود اما
بلای جانش شد