سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        نقش ماه

        شعری از

        محمدجوادمنوچهری(گیدا)

        از دفتر گلایه یک دلداده اشک نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۲ ۰۰:۵۷ شماره ثبت ۲۲۶۴۴
          بازدید : ۶۷۴   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدجوادمنوچهری(گیدا)
        آخرین اشعار ناب محمدجوادمنوچهری(گیدا)

        سلام وعرض ارادت واحترام.

        سپاس از همه دوستانی که ابراز علاقه کردند برای مبحث شعر با کلمات درخواستی وشرکت نکردن وسپاس از برادر عزیزم جناب عباسی که با سروده های زیبایشان باعث شدند یه مقدار به جنب وجوش بیفتیم وچند شعر برای کم نیاوردن حد اقل بسرائیم

        با کلمات
        خدا-عشق-شیشه-نخ-سکوت

        درقالب غزل،رباعی،سپید ودوبیتی

         

        با دو چشم خیس تا کردی نگاه
        توی حوض افتاد امشب نقش ماه
        شیشه احساس من شد پر ترک
        مثل مویت حال و روزم شد سیاه
        کاش می شد تا خدا کاری کند
        بهر این آتش که افتاده به کاه
        آخرین دیدار با طعم سکوت
        می برندت عشق من وقت پگاه
        تف به این تقدیر این بیچاره گی
        از حکومت خلع شد این پادشاه
        نخ نما شد مشق های کودکی
        پول و ثروت خوب می آرد رفاه...

         

         

        به نخ میکشم بغض ودلتنگیهایم را
        تسبیحی می شود برای قلب شکسته ام
        ذکرلبم می شود نام تو

        قیام کرده ام برای نماز عشق
        از یاد برده ام حمد سوره را بعد از تکبیرة الاحرام چشمانت
        شک میکنم در رکعت نخست
        می شکنیم
        من نمازم را وتو سکوت شیشه را با هرم نفسهایت
        می نویسی دوستت دارم
        می گرییم
        اینبار من وشیشه اتاق
        پهن است جا نمازم به سمت قبله ای
        که خدایش
        عاشق پسر همسایه روبرو شده است...

         

        سنگ است رفیق شیشه در عالم عشق
        فرسوده ونخ نما نشد این غم عشق
        وقتی که خداوند سکوتی وغرور
        تا آخر عمر مانده ای در نم عشق

         

         

        سر نخ بازهم پیدا نشد دوست
        سکوت عشق گه گاهی دو پهلوست
        شکستی شیشه احساس ما را
        خدائی از چه رو خم روی ابروست؟

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0