سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403
    8 ذو القعدة 1445
      Wednesday 15 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

        مهمان عزیزاست ! – امشب توصدایش کن

        شعری از

        کریم لقمانی سروستانی

        از دفتر s@rv نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ آبان ۱۳۹۲ ۱۸:۵۷ شماره ثبت ۱۹۶۶۱
          بازدید : ۶۴۲   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی

        آنچنان غرق شده درشب تنهائی خویش

         که فراموشش شد

        غم ، مهمان شده برقامت او !

        فرصت جشن وسروری ندارد دیگر

        چونکه با غصه گلاویز شده

        این حسادت تا کی

        ازخانه  به بی راهه رود؟!

        روزگارش تلخ است !

        سفره اش جام شرابی تهی ازمی ناب !

        نان خشکیده ی او بوی فطیری دارد

        چه بدانند چنین غمگین است ؟

        حاصل عمرچروکیده ی او بادببرد

        نفس اش قفل شده عمق گلو

        جیب خالی شده اززروسیم

        لیک مهمان عزیز است ! چه کند؟

        این غم وغصه اگر همدم وهم راز شوند

        جای هرجام شراب

        اشک چشمش ، مهیا بکند !

        تا بنوشند وُدمی شادشوند

        **==**==**

        یک لحظه به درگاهش بنشین ودعایش کن

        داروی غم اش بِستان ، برسینه دوایش کن

        مرهم نشود دردش ، هرجاکه نباشداو

        وقتی که دلش سرداست، کمترتورهایش کن

        برخیزوبگویارب ، این دیده پرازاشک است

        آن غصه وُاندوهش ، یکباره شفایش کن

        ازدست بنی آدم ،  کاری نشود دیگر

        بارحم وُ وفای خود،  اکنون توبرایش کن

        درها همه مسدود است ،غیرازدرمهرتو

        او بنده ی درگاهت ، کمترتوجفایش کن

        درکلبه ی خاموشش ، بی نوروصدا گشته

        غیرازتونداردکس ، امشب توصدایش کن

        افسرده وُغمگین است ، تنها شده وُ حیران

        این بنده ی مهجورت ، شادی توروایش کن

        s@rv

        بد نیست گاهی دست  دعا بطرف پرودگارمان بلند کنیم برای بهبود ی بیماران، حاجت طلبان وگرفتاران

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0