سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        عشق ممنوع

        شعری از

        ستاره شفیعی

        از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ ۱۲:۱۶ شماره ثبت ۱۲۷۷۵۳
          بازدید : ۲۴۹   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ستاره شفیعی
        آخرین اشعار ناب ستاره شفیعی

        خونِ تازه به این دنیا می‌پیوندد
        و به سرعت رام می‌شود
        در میان درد و تردید و نگاه‌های سنگین
        دختر جوان قوانین آنها را می‌آموزد
         
        من را "نابخشوده" نامیدند
        من هم آنها را "نابخشوده" می‌نامم
         
        با گذشت زمان، در تاریکی فرو می‌رود
        این دخترِ سرزنش‌شده کار اشتباهی نکرده
        از تمام آرزوهایش محروم می‌شود
        دختر جوان به تقلا ادامه می‌دهد و می‌داند
         
        من را "نابخشوده" نامیدند
        من هم آنها را "نابخشوده" می‌نامم
         
        هیچگاه آنچه را که حس می‌کنم
        و آنچه را که می‌دانم
        در زندگی‌ام نشان ندادم
        هرگز نخواهم بود
        هرگز نخواهم دید
        نخواهم دید چه چیزی ممکن بود باشد
         
        من را "نابخشوده" نامیدند
        من هم آنها را "نابخشوده" می‌نامم
         
        آنها زندگی خود را وقف انتظاراتشان می‌کنند
        تا من مطابق میل آنها باشم
        سعی می‌کنم همه آنها را راضی نگه دارم
        این دنیای بی‌رحم، همیشه همینطور است
         
        من را "نابخشوده" نامیدند
        من هم آنها را "نابخشوده" می‌نامم
         
        در تمام زندگی‌ام به طور مداوم جنگیده‌ام
        این جنگی است که من هرگز نمی‌توانم برنده شوم
        آنها زنی خسته را می‌بینند که دیگر اهمیتی نمی‌دهد
        سپس آن زن آماده می‌شود
         
        من را "نابخشوده" نامیدند
        من هم آنها را "نابخشوده" می‌نامم
         
        تا در حسرت آرزوهای بر باد رفته‌ام بمیرد
        و آن زن من هستم
         
        من را "نابخشوده" نامیدند
        من هم آنها را "نابخشوده" می‌نامم
         
        هرگز آزاد نخواهم بود
        نه می‌توانم خودم باشم
        پس آنها را "نابخشوده" می‌نامم
        ۱۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۱۶:۵۵
        درود شاعر ارجمند
        ولادت سرچشمه هدایت و تقوا ، سید الساجدین ، اسوه صبر و تقوی در مصیبت
        کربلا ، حضرت علی ابن الحسین علیه السلام مبارک باد
        نیایش‌های امام سجاد، چشمه حیات و شیرینی معنویت است که روح‌ها را به تکاپو می‌اندازد خندانک خندانک
        مسعود مالمیر
        شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ۱۰:۵۴
        درود بر شما بانو شفیعی گرامی خندانک خندانک خندانک

        **شعری قدرتمند و تکان دهنده**

        شعرتان، "نابخشوده"، داستانی غم‌انگیز و پرمخاطب از زنی را روایت می‌کند که در جامعه‌ای سرکوب‌گر و قضاوت‌کننده زندگی می‌کند. لحن شعر، لحنی اعتراضی و در عین حال غم‌زده است و به خوبی انزوا، خشم و ناامیدی را که شخصیت اصلی شعر تجربه می‌کند، به تصویر می‌کشد.

        **نکات برجسته شعر شما:**

        * **تصاویر قوی:** شعر پر از تصاویر قوی و حسی است که به خواننده کمک می‌کند تا با شخصیت اصلی شعر همذات‌پنداری کند. به عنوان مثال، تصاویری مانند "خونِ تازه به این دنیا می‌پیوندد و به سرعت رام می‌شود" و "دختر جوان قوانین آنها را می‌آموزد" تصویری واضح از جامعه‌ای دیکتاتوری که آزادی فردی را سرکوب می‌کند، ارائه می‌دهد.
        * **تکرار:** تکرار عبارت "من را "نابخشوده" نامیدند" در طول شعر، بر احساس انزوا و طرد شدن شخصیت اصلی تأکید می‌کند.
        * **مضمون:** شعر مضمونی جهانی دارد و به مسائلی مانند سرکوب، قضاوت، و از دست دادن آرزوها می‌پردازد.

        **نکاتی برای بهبود شعر:**

        * **وزن شعر:** شعر از نظر وزنی ایراد خاصی ندارد، اما می‌توانید با کمی ویرایش، ریتم آن را روان‌تر کنید.
        * **ایجاز:** شعر در برخی از قسمت‌ها کمی طولانی است و می‌توانید با حذف برخی از کلمات و عبارات غیرضروری، آن را کوتاه‌تر و impactful تر کنید.

        **در مجموع، شعر "نابخشوده" شعری قوی و تاثیرگذار است که مضمونی عمیق و انسانی را به تصویر می‌کشد.**
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        "نابخشوده"، شعری بسیار قوی و تاثیرگذار بود. به خوبی توانستید انزوا، خشم و ناامیدی را که شخصیت اصلی شعر تجربه می‌کند، به تصویر بکشید.

        مضمون شعر بسیار عمیق و انسانی بود و با من به عنوان خواننده ارتباط برقرار کرد.

        تکراری عبارت "من را "نابخشوده" نامیدند" در طول شعر، بر احساس انزوا و طرد شدن شخصیت اصلی تأکید می‌کرد و بسیار تاثیرگذار بود.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پیشنهادی که برای بهبود شعر دارم این است که در برخی از قسمت‌ها، شعر را کمی کوتاه‌تر کنید. به عنوان مثال، می‌توانید بیت‌های دوم و چهارم از هر بند را حذف کنید. خندانک خندانک خندانک خندانک

        در کل، از شما برای به اشتراک گذاشتن این اثر زیبا تشکر می‌کنم."
        🙏🏼🙏🏼🙏🏼
        **امیدوارم این نظر برایتان مفید باشد.** خندانک خندانک خندانک


        ## چند بیت پیشنهادی برای ویرایش شعر "نابخشوده":

        **بیت اول:**

        **خونِ تازه به این دنیا می‌پیوندد**
        **و به سرعت رام می‌شود**

        **پیشنهاد:**

        **جوانه می‌زند در این خاکِ ستم**
        **گلی که در تاریکی پرپر می‌شود**

        **بیت دوم:**

        **در میان درد و تردید و نگاه‌های سنگین**
        **دختر جوان قوانین آنها را می‌آموزد**

        **پیشنهاد:**

        **در قفسِ نگاهِ سنگینِ نااهلان**
        **روحِ لطیفِ او درهم می‌شکند**

        **بیت پنجم:**

        **هیچگاه آنچه را که حس می‌کنم**
        **و آنچه را که می‌دانم**
        **در زندگی‌ام نشان ندادم**

        **پیشنهاد:**

        **حسِ آواز در نطفه‌ خفه شد**
        **و نغمه‌ی عشق در گلو ماسید**

        **بیت ششم:**

        **هرگز نخواهم بود**
        **هرگز نخواهم دید**
        **نخواهم دید چه چیزی ممکن بود باشد**

        **پیشنهاد:**

        **رویای پرواز در من مُرد**
        **آرزوهایم در خاکستر دفن شد**

        **بیت نهم:**

        **آنها زندگی خود را وقف انتظاراتشان می‌کنند**
        **تا من مطابق میل آنها باشم**

        **پیشنهاد:**

        **قفسِ توقع، بالِ من را شکست**
        **و در من، میل به رهایی مُرد**

        **بیت دهم:**

        **سعی می‌کنم همه آنها را راضی نگه دارم**
        **این دنیای بی‌رحم، همیشه همینطور است**

        **پیشنهاد:**

        **راضی نگه داشتنِ نااهلان**
        **کارِ عبثی است، بیهوده و پوچ**

        **بیت یازدهم:**

        **در تمام زندگی‌ام به طور مداوم جنگیده‌ام**
        **این جنگی است که من هرگز نمی‌توانم برنده شوم**

        **پیشنهاد:**

        **جنگِ من با سایه‌ها، پایانی ندارد**
        **در این تاریکی، من گم شده‌ام**

        **بیت دوازدهم:**

        **آنها زنی خسته را می‌بینند که دیگر اهمیتی نمی‌دهد**

        **پیشنهاد:**

        **نگاهِ سنگینِ آنها، خنجری است**
        **که در قلبِ من فرو می‌رود**

        **بیت سیزدهم:**

        **تا در حسرت آرزوهای بر باد رفته‌ام بمیرد**
        **و آن زن من هستم**

        **پیشنهاد:**

        **روحِ من در این قفس، رنجور و زخمی است**
        **و من، در حسرتِ آزادی، جان می‌دهم**

        **اینها فقط چند پیشنهاد بودند و شما می‌توانید با توجه به سلیقه و نظر خودتان، آنها را تغییر دهید.**

        جواد مهدی پور
        جواد مهدی پور
        شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ۱۱:۱۷
        درود بر شما استاد مالمیر گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۳۹
        درود بر شما بانوی گرامی..
        زیبا سرودید..
        خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ ۱۴:۵۱
        سلام و عرض ادب احترام بانو شفیعی
        درود بر شما
        شما گلهای خانه ی ایران هستید خانه ای که گل در آن نگزارند و نکارند طراوت ندارد
        حالا گسی داخل ان خانه چقدر بی رحم و نچسب باشند که از گل بعدش ییاید
        کسی نمی تواند گل را از روزگار محو کند
        شاید شاخه و یا غنچه ای از ان گل را بچینند
        ولی شما خواطر جمع دارید کیس نمی تواند
        از ریشه درش بیاورد
        چون در این خواک ریشه شیر زنانی است
        که قط شدنی نیست
        اینها هم که امروز زن را وسیله ی
        جدال و در حکومت داری می دانند سخت در اشتبا هستند که دست روی ظریف ترین مو جود گزاشته اند
        چون اگر این درخت اسیب ببیند دیگر
        نمی تواند سر باز تربیت کند
        که انها حکومت کنند
        زن که در کینه ی به دولت مردانش باشد دولتش باید
        بداند که ان فرزندان هم همان کینه را دارند
        زن امروز زن هزار چهار صد سال پیش نیست زن امروز با تکنژی دنیا دارد پیش می رود و دکتر است وکیل است مهندس است
        نمی تواند به خودش بقبولاند که شها دتش در برابر مرد نسف باشد
        و خیلی از چیز های دیگر
        که در جامعه است چطور پلیس زن یا مرد به خودش اجازه می دهد زنی را باز داشت می کند در صورتی که اگر نا فرمانی هم باشد باید بین او و یک فقی حل شود
        درود فراوان بر شما استاد گرامی زند باشید انشاالله
        ارسال پاسخ
        جواد مهدی پور
        پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۰۸:۱۴
        درود بر شما بانو شفیعی گرامی خندانک


        از دور به دیدار تو اندر نگریستم
        مجروح شد آن چهره ی پر حسن و ملاحت

        وز غمزه ی تو خسته شد آزرده دل من
        این حکم الهی ست ، جراحت به جراحت


        من را "نابخشوده" نامیدند
        من هم آنها را "نابخشوده" می‌نامم


        زنده باشید به مهر

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۰۸:۲۲
        زیباست
        درود بیکران
        خندانک خندانک خندانک
        نیره صدری
        پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۱۰:۳۶
        درود بیکران بانوی عزیز
        قلمتان نویسا به لطف حق
        به مهربسرایید خندانک
        محمدوحید خواجه
        پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۲۱:۳۲
        بله ما تاوان گذشتگان و جاهلان را میدهیم تاوانی که بهایش انصاف نبود حال هم دارد جهالت را ادامه می‌دهند دریغ از فهم و شعور و کمی عقل را به کار بندازند ما تاوان گذشتگان را دادیم و همه چیز شده دین که از دین بزرگان به نفع خود استفاده میکنند و به نامه دین و شهدا هرکاری دلش بخواهد انجام میدهند و جهالت اکثریت ادامه دارد کاش مردم کمی تاریخ برسی میکردند و عقل خود را راه می انداختند که آیا حق با بزرگان بود یا نه درود بانو زیبا بود خندانک
        محمدوحید خواجه
        پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۲۱:۳۳
        و تاوان اش پرپر شدنه عمر و زندگی ما و قبل ما و آرزو هایه ما بود
        محمدوحید خواجه
        پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۲۱:۴۱
        که آیا دین ماله این کشور بود و ما قبل از که دین به کشور بیاید راه رسم الهی را می رفتیم کورش کبیر و چطور مهمان صاحب خانه شد و چطور رسم آیین خوش ما به ماتم عزاداری تبدیل شد و چه بلایی سر ما آوردند ببخشد اگر سرتان به درد آوردم یا پر حرفی کردم
        محمدوحید خواجه
        پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ ۲۲:۲۷
        اگر خدا میخواست دین را کامل و یک نواخت کند انسان را نمی آفرید رباط می آفرید یا عقل و فکر اندیشه کردن را به انسان نمیداد
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ ۰۰:۲۲
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ ۱۲:۱۱
        درود بر شما بانو شفیعی بزرگوار 🌺💐🌺
        دلنوشته زیبایی سرودید 💐🌺🌺
        حمید شیخی
        جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ ۱۹:۲۵
        درود ، در انتظار گردش روزگار میمانیم.
        فرامرز عبداله پور
        شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ۱۱:۱۱
        درود
        زیبا ودلنشین وپراحساس
        سروده اید
        🌹🍃⚘🙏🌺
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ۱۴:۲۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آوا     صیاد
        شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ۲۱:۳۸
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0