سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 28 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت حكيم عمر خيام
10 ذو القعدة 1445
    Friday 17 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      جمعه ۲۸ ارديبهشت

      دلم شکست...

      شعری از

      فاطمه مستوفی

      از دفتر سکوت خیس نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۴:۰۰ شماره ثبت ۱۲۱۲۱
        بازدید : ۹۲۷   |    نظرات : ۲۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر فاطمه مستوفی
      آخرین اشعار ناب فاطمه مستوفی

      دلم شکست از اشتباه های تو
      و رسم جوانمردی
      آن روز برفی
      از آرواره هایت
      سقوط می کرد
      آهای مرد!
      به خودت بیا
      گذشته ام کف پیاده رو ها
      ریخت
      و عابران هرز
      تمام تکه های خاطراتم را
      دزدیدند
      و قلب کافه های مشکوک را
      با تکه های وجودم
      دود کردند
      آهای مرد!
      این سیگار تو نیست
      که بر انجماد و سکون پرهیاهوی من
      آتش انداخته؟
      کف اتوبوس را
      نگاه کردم
      به انقضای مشبک سیگار تو
      ایمان آوردم
      و بر تمام کافه های شلوغ هرزه
      فریاد کشیدم:
      "این رسم اش نبود آقایان محترم
      باید به قانون طبیعت احترام گذاشت"
      دلم شکست
      از تمام دودهایی که پس دادند
      و به من خندیدند
      و برای سلامتی تو
      تکه های خاطرات مرا
      درون مشروبشان ریختند
      و فکر کردند
      عشــــــــــــــــــــــــق، کرور پلشت
      و منقطع حیوانی ست
      که لاشه ی حجیمش را
      آفتاب به عشق بازی
      مفسد کرده است
      و نمی دانستند که عــــــــــــشــق
      همان تکه های کوچک و غریبی ست
      که ذره های فاسد سیگار تو
      به خاکستر می کشاند
      و هنگامی که مستی شان
      خدا را
      به تمسخر کشاند
      من دلم آرام شکست
      و به خود گفتم
      ستاره های شلوغ
      به کیهان سرنوشت من
      پرواز کنید
      و قطره های تکیده ی چشم های زیبای مرا
      به کهکشان ها
      بفروشید
      و کافه های هرزه ی شهرم را
      با سیگار ها و مشروب های گیلاسی اش
      بسوزانید
      من
      دارم هرزگی شهرم را
      آهسته آهسته
      می میــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم....
                                                                          متولد:21/2/1392
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0