سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری


عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 28 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت حكيم عمر خيام
10 ذو القعدة 1445
    Friday 17 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      جمعه ۲۸ ارديبهشت

      نگاههای افسونگر

      شعری از

      بهمن بیدقی

       از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۱ ۰۷:۵۱ شماره ثبت ۱۱۵۸۹۳
        بازدید : ۱۷۶   |    نظرات : ۶
      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      نگاههای افسونگر
       
      درمیانِ زیباییِ لب هایی ،
      چون پسته ی خندون و،
      چشم هایی ، همچون بادوم
      کمانِ ابروانِ پیوسته ی او قلبِ مرا ،
      نشانه ای گرفته بود بی شک
      تا که تیربارونم کند آن دخترِ نادون
       
      شب یلدا بود و در پیاله ها ،
      پُر بود ز دانه دانه یاقوت های ناردون
       
      قرمزی همه جا غلت میخورْد
      قرمزی ای همچون ، قرمزِ مادون
       
      برکتِ بارون ،
      سرزنده و شاد ،
      جشنی راه انداخته بود درون ناودون
       
      آن دخترکِ نادون ،
      زده بود بی شک به کاهدون
       
      شک اش برده بود ،
      به نگاههای افسونگرِ آن دخترک ، خاتون
      زیرلب میگفت :
      رسوایی ای انگار در راه است
      کاش نمیدادم به خونه ام ،
      هیچکدومتون رُو راه تون
       
      که اتحادِ چشم و مغز و قلب ، چه شود
      خصوص وقتی که همه ی اونها باشند ، نادون
       
      بعد از اون نگاهها و خنده ها ،
      خاتون قاطی کرد و،
      همه ی رسمِ ادب رُو کنار گذاشت و،
      همه ی اونها رُو زیر پا گذاشت و،
      گفت : پدرسوخته ها تا که رسوایی ببار نیومده
      شَرِتونو کم کنید و بِرید هرچه زودتر به خونه هاتون
       
      یلداتون مبارک
      بهمن بیدقی 1401/1/26
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر
      ۵ شاعر این شعر را خوانده اند

      بهمن بیدقی

       ،

      محمد رضا خوشرو (مریخ)

       ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

       ،

      سید هادی محمدی

       ،

      قربانعلی فتحی (تختی)

      نقدها و نظرات
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۴۱
      درود ها
      جالب بود .

      یلدا مبارک
      موفق باشید خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۱۹
      با سلام و عرض احترام آقای خوشرو بزرگوار
      سپاس بیکران
      مبارکباد یلدای دوست داشتنی
      مؤید باشید
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      عباسعلی استکی(چشمه)
      چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۳۶
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و دلنشین بود
      یلدایتان مبارک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۵۴
      با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
      سپاس بیکران
      مبارکباد یلدای دوست داشتنی
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی (تختی)
      قربانعلی فتحی (تختی)
      چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۴۳
      درود برشما جناب بیدقی

      جالب بود خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۱ ۱۹:۰۹
      با سلام و عرض احترام آقای فتحی بزرگوار
      سپاس بیکران
      یلدا مبارک
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.

      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
      ۱۵ ساعت پیش       نرگس زند (آرامش) نرگس زند (آرامش)
      ۲ روز پیش       جمیله عجم(بانوی واژه ها) جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      ۳ روز پیش       سید هادی محمدی سید هادی محمدی
      ۳ روز پیش       وحید سلیمی بنی وحید سلیمی بنی
      ۴ روز پیش       جمیله عجم(بانوی واژه ها) جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      ۴ روز پیش       محمد رضا خوشرو (مریخ) محمد رضا خوشرو (مریخ)
      ۶ روز پیش

      نظرات

      مشاعره

      ساسان نجفی(سراب)

      وفا کنیم ملامت کشیم خوش باشیم اا که در طریقت ما کافریست رنجیدن
      آذردخت شرقی(آذر دخت)

      امشب برای همیشه تو را ترک می کنم ااا روح از بدن برای همیشه جدا می شود برو
      ساسان نجفی(سراب)

      ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس اا ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا
      معصومه خدابنده

      نمیشود که شوی فرانوشم ااتویی که شهد لبت با ترانه می نوشم
      مهدی سمیاری

      از عشق فقط حسرت و غم سهمم شد ااا تابونشکستم که چنین بود پریدن ااا هر کس به مرادش برسد جای سوال است ااا عشق است تقلا و وصالش نرسیدن

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0