سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 25 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت فردوسي
7 ذو القعدة 1445
    Tuesday 14 May 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      سه شنبه ۲۵ ارديبهشت

      کهکشانی از نور

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۰ ۰۷:۰۲ شماره ثبت ۱۰۵۴۰۲
        بازدید : ۱۱۲   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      کهکشانی از نور
       
      این هیچ ، ازعالَمِ ذَر تا به کنون ،
      قرنها ، راه آمده است
      حتماً طُرفه نِگَهی از یار بوده ست
      که این هیچ ، اینک ،  
      به این عالَمِ پُر ازموج و خطر
      درصورت و سیرتِ یک میهمان آمده است
      بَه ، چه حالی دارد و چه افتخاری
      که گرچه هیچ است این وجود
      ولی برای دست بوسیِ مولایش ،
      دراین دامگه ، به شوق آمده است
       
      گر بمیرم و او گوید :
      اجرا کرده ای اَمرم ؟
      درجواب بگویم که :
      امرتان چه بود ؟ بسی مسخره است
      گوید آن کتاب من و آیاتش ،
      آنکه برایت آمده است !
      دم به دم
      ذره به ذره
      امر به امر
      همه دستورم
      درکتابِ سلیم
      در کلامِ نبی م
      در سیره ی ولی م
      و برای اطمینان به اینکه ،
      تولدِ دوباره ای هم هست ،
      درماجرای اصحابِ رقیم ، آمده ‌است
      همان دلهایی که تک به تک ،
      همچو ثانیه هایی مرموز و پُر از تیک تاک
      از بندگیِ خدا ، به ذوق آمده است
       
      حال ، " تسلیم شده " روح !
      جهت انجامِ اَوامرش
      به افتخار، به اسارتی بهتر از آزادی  
      همچو کبوترِ طوقی ، مزین به طوق آمده است
       
      گرچه این کودکِ بازیگوش ، " دل " ،
      گاه ز مکتب فراری شده و،
      جهتِ بازی ،
      دوان دوان و بی خیال
      در میدانی پُر از جدّیت ،
      با حال وهوایی ،
      پُر از شوخی و مزاح آمده است !
      ولی اینک نیک ، جوانِ سربراهی شده و،
      برای عشق وعاشقی کردن
      به شوق آمده است
       
      ماجرایی ست ،
      ماجرای "بی حد" و "یک ذره"
      ذره ای که به کهکشانی از نور،
      بهر شنایی که باطراوتش کند ،
      از برای صفا و شفا و شوق ،
      با یکعالمه پرسه در هنر
      با یکعالمه هنرسرایی ها
      اینگونه به ذوق آمده است
      راهی شده به این بازارِ مکاره و،
      گرچه آس و پاس و پاپتی ،
      ولی جرأت کرده و به سوق آمده است             
       
      بهمن بیدقی 99/2/17
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر
      ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

      بهمن بیدقی

      ،

      ژکا گرجاسی

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۵:۰۲
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و آموزنده بود
      دستمریزاد
      موفق باشید خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۷:۴۹
      با سلام عرض ادب استاد بزرگوار
      تشکر میکنم از لطفتان
      مؤید باشید
      ارسال پاسخ
      ژکا گرجاسی
      سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۰:۱۳
      درود بر شما خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۰۴
      با سلام عرض ادب بزرگوار
      سپاس
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0