سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        وروجک 3
        ارسال شده توسط

        منوچهر مجاهدنیا

        در تاریخ : دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۶:۳۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۰۱۹ | نظرات : ۲۲

        طنز دنباله دار !
             "قسمت سوم"
         
        - تو که دوباره وبت بازه وروجک !
        -ببین آقاهه ، امروز حوصله ندارم . مگه اختیار وب من با توئه !
        - معذرت می خوام . آخه مگه اسم ات را ننوشتی ، خب چرا بلند نمیشی بری دنبال خرید کیف و دفتر و مداد !
         اولا من تو مدسه ای اسمم را نوشم که دولتی نیست ، غیر انتفاعیه ، یعنی خصوصی ، پولکی ، حالا متوجه شدی !خودشون پول همه چی را می گیرند و دفتر و مداد ومداد رنگی و... می خرن و میدن بهمون ، این مدرسه خیلی با کلاسه ، تازه مگه همه را راه میدن ، ناهار و دسر هم میدن . بهش میگن مدرسه بدون کیف ، تو که مال زمان قدیمی متوجه این چیزا نمیشی . کیف هم نمیدن که به کول ات بندازی و هن و هن بری مدرسه و بیای خونه ، هرکی یه کمد داره کلاس که تموم شد وسایلشو میزاره تو کُمدش ، اینقدر کلاس بالاس که کُمداش هم قفل نداره ، هوشمنده ، میگی کمد بازشو باز میشه ، میگی کمد بسته شو بسته میشه ، البته هرکی می تونه با صدایی خودش کمد خودش را باز و بسته کنه ! شاگرداش هم همه شون بالای شهر زندگی می کنند ، اونا هم مثل مدرسه کلاسشون بالاس . مشق شب و تکلیف هم نمیدن  ، باید همش را توی مدرسه بنویسی و با خیال راحت بری پای وبت بشینی . تازه شنیدم روی هر میز برا هر نفر یه کامپیوتر گذاشتن که وقت زنگ تفریح بتونی بازی کنی . اصلا مثل این که رفتی دانشگاه !
        - پسر اینقدر چاخان نکن ، خوب نیست ! مگه میشه کمد هم با صدا درش باز و بسته بشه ؟
        - چراکه نمیشه ! مگه تو فیلم علی بابا و چهل دزد بغداد را ندیدی که اون آقاهه رییس دزدا به غار می گفت ، غاربازشوغاربسته شو !اون که دیگه خالی بندی نمی کرد !
        -  بابا ولش کن . خب بگو برا همچین جایی چقدر شهریه دادی ؟
        -نمی دونم ، مامانم چک نوشت داد دست آقای مدیر فقط من صفرهاش را شمردم ، 7 تا بود .
        - تو که سواد نداری چند تا عدد را بخونی ، چطوری وبلاگ داری !
        - عکساشو می بینم .
        - اونجا معلم اخلاق و ادب هم دارید !
        - من که هنوز نرفتم ببینم داریم یا نه . منظورت چی بود پرسیدی ، این سئوال های نیش دار چیه از من می پرسی ! هان !
        - بابا هیچی ، همینجوری پرسیدم . کنجکاو شدم .
        - دیگه الکی کنجکاوی نکن .
        - باشه ، حالا که دانش آموز شدی ویعنی این که دیگه بزرگ شدی ، باید دیگه کم کم توی حرف زدنت مواظب باشی حرف بد نزنی ، با کسی بی ادبی نکنی ، بخصوص با معلم ات و همکلاسی هایت .
        - هی ! چرا تهمت می زنی !
        - ببین ، همین هی که میگی کلمه بدیه ، باید بگی ببنید آقا ، چرا تهمت می زنید .
        - فکر کردی ، تهمت می زنی بهت هم بگم آقا !
        - ببین وروجک حوصله ام را سر بردی ! تو تا همین دیروز هم درست صحبت نی کردی ، امروز هم که به قول خودت دانش آموز شدی باز با همون زبون حرف می زنی ، کی من تهمت زدم ! مگه دروغ میگم ! غیر اینه ؟
        - گوش کن آقاهه ، به این زبون میگن ، زبون عامیانه ، آدم باید با زبون عامیانه حرف بزنه تا همه بفهمن چی میگه !
        - نه جونم اشتباه حالی ات شده ، زبون عامیانه چیز دیگه ای است ، مگه این ضرب المثل را نشنیدی که میگن " ادب از که آموختی ؟ از بی ادبان "!
        - نه ، مامانم بعضی وقتا که لج می کنم و گیر میدم ، میگه پسر برو ادب را از بچه همسایه یاد بگیر. آخه اون دیگه خیلی بهتر از من  با زبان عامیانه صحبت میکنه !
        - خب مامانت راست میگه ، این مصداق همون ضرب المثلیه که گفتم .
        - اهه ، مثل این که تو از من بی سوات تری ، خب منم از اون ادب را یاد گرفتم .
        - سوات نیست و سواد ،نه وروجک ، معنی اش این نیست که هر حرف بدی که اون می زنه ، تو هم یاد بگیری ، ضرب المثله چیز دیگه ای میخواد بگه ، منتها کسی که اینو گفته ، شاید باید برای بچه ها یه چیز واضح تری می گفت ، شایدهم منظورش برا بزرگترها بوده که این جوری گفته !
        - خب تو که به خیال خودت میدونی معنی اش چی میشه ؟
        - یعنی این که وقتی کسی با زبان بی ادبی حرف میزنه و تو خوشت نمیاد ، پس باید تو یاد بگیری که مثل اون حرف نزنی و با ادب حرف بزنی ، متوجه شدی ؟
        - نه ! عجب آدمی هستی ! چرا مطلب مردم را دست کاری می کنی ، ببین این خودش گفته ادب را از بی ادب یاد بگیر ، من این جوری فهمیدم . خب منم ادب را از پسر همسایه مون یاد گرفتم ! تو اگه جور دیگه ای متوجه شدی ، اشتباه کردی برو خودت را تصحیح کن ، میگی نه بیا بریم از همونی که اینو گفته بپرسیم !
        - پسر جون اون حالا زنده نیست ، اصلا میدونی ، ولش کن رفتی مدرسه معلم تون یادت میده ، بعد خودت میفهمی !
        - من حالا هم فهمیدم ، هر آدم بی سواتی هم میفهمه . تو حالا جور دیگه ای فهمیدی خودت میدونی ، من نمی فهمم تو چه جوری شعر میگی و میزاری روی سایت ؟ تازه نظر هم میخای ، من که میگم این هایی که تو میگی شعر نیس ، شر و وره !
        - ببین همین کلمه شر و ور که گفتی به بزرگتر از خودت ، به این میگن بی ادبی !
        - پس چرا بعضی وقتا که من با داداشم سر یه چیز بهم گیر میدیم ، بابام بهم میگه : بچه اینقدر شر و ور نگو ، با ادب باش .
        - خب حتما تو یه جور بدی با داداشت حرف میزنی که بابات اینو میگه ،  اگه بابا ت با یه جمله بهتر می گفت ، مثلا ، پسر جان با نزاکت حرف بزن . بهتر بود .
        - اینو باش ، بابام یه روز که از نماشگاه ماشین هاش ! آخه اون ماشین های خارجی خفن می فروشه ، خیلی هم گرونه ، اومد خونه به مامانم گفت  ، پدر س.... ماشین را برده ، نصفشو چک داده بود چک اش بر گشت خورد .
        - خب دیگه برا امروز بسه ، فهمیدم وروجک ! کوتاه بیا . فعلا برو من کلی کار دارم ، نظر هم نمیخام بزاری . فکر مدرسه رفتنت باش .
        - خب نخواه ! فکر می کنه کیه ! من اصلا روی این چیزای که تو میگی نظر نمیدم . امروز با بابا اینا داریم میریم لواشک  توی ویلا ،  میگه قبل از این که برم مدرسه روحیه بگیرم . یه دفه محیط مدرسه دفرسم نکنه !
        - اولا ما جایی به اسم لواشک نداریم . فکر کنم منظور بابات لواسان بوده . خب بهت خوش بگذره . منم چون تو دیگه  چند روزی نیستی راحتم ، توی سایت نمی بینمت . روز اول که رفتی مدرسه بیا تعریف کن چیکار کردی ! چی یاد گرفتی؟ تا صحبت کنم .
         
               ادامه دارد....
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۵۰۲ در تاریخ دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۶:۳۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0